چکیده:
هدف از این تحقیق بررسی ارتباط میان دانش جرم شناسی با آموزههای اسلامی است. در این مقاله تلاش میشود تا نقش و تأثیر برخی از مهم ترین آموزههای دینی چون نماز، اعتقاد به اصل معاد و امربه معروف و نهی از منکرو... در پیشگیری غیرکیفری ازجرم مورد تبیین قرار گیرد. روش تحقیق به صورت اسنادی و کتابخانه ای است؛ به این منظور دادهها و اطلاعات مورد نیاز تحقیق با مطالعه منابع مدون شامل کتب و نشریات علمی، پایان نامههای دانشجویی و تحقیقات علمی بهدست آمده است. نتایج حاکی از آنست که دین مبین اسلام به لحاظ اتصال به منبع الهی سرشار از آموزههایی است که بهکارگیری آنها می تواند به عنوان عاملی مؤثر در پیشگیری غیرکیفری از جرم به کار آید. در دین اسلام هدف اصلی برنامهها و احکام دینی، ایجاد جامعه ای عاری از عوامل و موقعیتهای جرم زا و تربیت انسانی است مجهز به نیروی تقوا (پلیس درونی )، به گونه ای که حتی بدون وجود هیچ گونه نظارت و مراقبت خارجی از ارتکاب معاصی و جرایم اجتناب نموده ودرراه کمال و کسب رضایت الهی حرکت نماید.
The aim of this study was to investigate the relationship between criminological knowledge with Islamic teachings. In this paper an attempt is made to explain the role and the effect of some of the most important religious teachings such as prayers, believing in the principle of resurrection, enjoining good and forbidding the evil, etc. on non-criminal prevention from crimes. This study has been done in a library and archive method. For this purpose, the research required data and information were obtained by studying written sources including books and scientific publications, students’ theses and academic research. The results indicate that Islam is connected to the divine source of teachings whose employment can be an effective factor in non-criminal prevention of crime. In Islam, the main objective of programs and religious orders is to create a crime-free community and human education, equipped with the virtue (internal police), in a way that even without any external surveillance one would avoid committing sins and crimes and move on his way to get God’s satisfaction
خلاصه ماشینی:
در مقابـل اسـتفاده از مجازات جهت پيشگيري از وقوع جرم که از آن به «پيشگيري کيفري » تعبيـر مـي گـردد توجه به اين واقعيت که جرم توسط يک عامل انساني و متـأثر از عوامـل مختلـف ارتکـاب مي يابد و پيش از فعل ارتکابي (جرم ) بايد به فاعل (مجرم ) توجـه نمـود سـبب شـد بـراي پيشگيري از وقوع جرم اقدامات ديگري غير از مجازات وارد قلمرو حقوق کيفري شـود کـه به مراحل قبل از وقوع جرم نظر داشته و تلاش مي کند تا ضمن از بين بردن عوامل جـرم زا، انساني تربيت نمايد که مجهز به يک پليس دروني بوده و خود ارتکاب اعمال مجرمانه را قبيح دانسته و از انجام آن سر باز زند.
آموزه هاي ديني و پيشگيري فرد مدار هر چند پيشگيري از جرم بدون استفاده از کيفر پس از مدت ها مورد توجه قـرار گرفتـه و تلاش شد انسان محور تحقيقات و برنامه هاي تربيتي قرار گيرد و عواملي محيطي کـه او را 0به سمت ارتکاب جرم سوق مي دهد شناسايي و حذف گردد؛ منتهي خيلي پيشتر از اينهـا دين اسلام ، در کنار استفاده از کيفر براي تنبيه خطا کاران و پيشگيري از جرم ، بـه تربيـت صحيح انسان به عنوان عامل اصلي پيشگيري از وقوع جرم توجـه داشـته و اصـولاً برنامـه اصلي خود را حول اين موضوع متمرکز کرده است .