چکیده:
زمینه و هدف: خشونت خانوادگی شایعترین شکل خشونت علیه زنان با بیشترین عوارض اجتماعی، روانی و اقتصادی است. خشونت شوهران مسئلهای است که حیات خانواده و جامعه را تهدید میکند؛ لذا هدف تحقیق حاضر، بررسی وضعیت خشونت خانگی در زنان مراجعهکننده به مراکز قضایی شهر پاوه، شناخت نقش پلیس در پیشگیری از بروز این پدیده و شناخت موانع پیشرو در ممانعت از بروز این مشکل میباشد.
روششناسی: این مطالعه به صورت مقطعی، توصیفی، تحلیلی و بر اساس تحلیل دادههای ثانویه است که اطلاعات آن به صورت گذشتهنگر جمعآوری شده است. جمعیت نمونة مورد مطالعه این پژوهش شامل 82 نفر (زن) است که به دلیل خشونت به مراجع قضایی شهر پاوه شکایت کرده و در آنجا پرونده تشکیل دادهاند، همچنین جهت نقش پلیس در پیشگیری از بروز این پدیده اجتماعی با 20 نفر از نیروهای پلیس واقع در کلانتریهای شهر پاوه مصاحبه باز صورت گرفت.
یافتهها و نتایج: نتایج نشان میدهد که بالاترین میزان خشونت در بین زنان 25 تا 28 سال میباشد؛ بنابراین با افزایش سن، میزان خشونت کاهش پیدا میکند. یافتهها نشان میدهد که بیشترین خشونت از نوع خشونتهای روانی است و بالاترین میزان خشونت مربوط به زنان دارای تحصیلات دبیرستان و دیپلم و کمترین میزان مربوط به زنان بیسواد است. نتایج نشان میدهد که پلیسهای مصاحبه شده معتقد بودند که اقدامات پلیس با رویکرد جامعنگر، نقش مؤثری در پیشگیری از وقوع و بروز همسر آزاری دارد و جهت تحقق این امر، استخدام پلیس زن، گزینش صحیح، آموزش کافی، تخصصی کردن پلیس و بهکارگیری واحدهای مددکار پلیس و پزشکان پلیس را در جامعه مورد نظر ضروری میدانستند تا بتوان زنان آسیبپذیر را به جامعه بازگردانده و دوباره در آنها تعادل ایجاد کرد.
Abstract: Background: The most common form of family violence, violence against women with the social side, the psychological and economic. Husband's violence is an issue that threatens life, family and community. so, The aim of this study, the situation of domestic violence and in women referred to the Judicial Center is the paveh city Understanding the role of the police in preventing this phenomenon and identify the the leading barriers to prevention of this problem. Method: This study Cross-sectional, descriptive, analytical and depletion based on secondary data is data that is collected retrospectively. The population of the study sample consisted of 82 (women) is that due to paveh judicial Centers have complained. And have formed cases. Also for The role of the police In prevention of this social phenomenon, with 20 of them police, Interviewed. Findings and Results: Results show that the highest rates of violence among women 25 to 28 years is. According to, age rises the level of violence is reduced. Results show that the highest type of violence is psychological violence. And the highest rate of violence related to women's education (high school and diploma) and the lowest percentage of women are illiterate. The results show that police interviewed believed that police interventions whis Community oriented approach, Is effective in prevent the occurrence of and incidence of domestic violence. And To accomplish this, the recruitment of female police; correct selection, adequate training, specialized units of the police and social workers, police and doctors on the use of the police in society was essential, So that vulnerable women returned to the community And again the balance created.
خلاصه ماشینی:
نتايج نشان ميدهد که پليس هاي مصاحبه شده معتقد بودند که اقدامات پليس با رويکرد جامع نگر، نقش مؤثري در پيشگيري از وقوع و بروز همسر آزاري دارد و جهت تحقق اين امر، استخدام پليس زن، گزينش صحيح ، آموزش کافي، تخصصي کردن پليس و به کارگيري واحدهاي مددکار پليس و پزشکان پليس را در جامعه مورد نظر ضروري ميدانستند تا بتوان زنان آسيب پذير را به جامعه بازگردانده و دوباره در آنها تعادل ايجاد کرد.
در کشور ما نيز مطالعات متعدد انجام شده در دهۀ اخير، وجود اين پديده و عوارض و مشکلات ناشي از آن را تأييد ميکند؛ لذا با توجه به توضيحات و آمارهاي ارائه شده که گوياي افزايش ميزان خشونت عليه زنان است ، به نظر ميرسد که اتخاذ تدابيري براي پيشگيري از بروز اين پديده در جامعه لازم و ضروري است به همين دليل در اکثر کشورها، سازمانها و نهادهاي اجتماعي و حقوقي، صلاحيت و مجوز قانوني را در اختيار دارند تا در موارد اين چنيني مداخله نموده و افراد مرتکب را مورد تعقيب کيفري قرار دهند و از وقوع و ارتکاب مجدد اين افعال جلوگيري نمايند.
اگرچه پليس ، يک سازمان دولتي است که وظيفه اش برقراري و حفظ امنيت عمومي، اجراي مقررات و نظارت اجتماعي، پيشگيري از وقوع جرم، تعقيب و کشف جرم، مبارزه با بزهکار، حمايت از بزهديده و به طور کلي حفاظت از جان و مال و ناموس و شرافت مردم بر طبق قانون ميباشد (خرازي، به نقل از کاوه، ١٣٨٥: ١١٧)، اما مطالعات نشان ميدهد که آمار قابل توجهي از فعاليت هاي پليسي به انجام وظايفي مربوط ميشود که به کنترل پديده مجرمانه ارتباطي ندارد؛ به عنوان نمونه ، ميانجيگري و واکنش به درخواست هاي فوري از جمله اين موارد ميباشند.