چکیده:
زمینه و هدف: سرقت از منزل جزو جرایمی است که به شدت امنیت عمومی را به مخاطره انداخته و به احساس امنیت عمومى، آرامش ذهنى و سلامت افراد آسیب میرساند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی ارزیابی کارشناسان و سارقان نسبت به عوامل محیطیِ تأثیرگذار در کاهش میزان سرقت از منازل در استان گلستان بوده است. روششناسی: روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی و شیوه انجام آن پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیة کارشناسان و افراد مطلع و سارقان کنترل شدة منازل در استان گلستان بوده و حجم نمونه پژوهش شامل 43 کارشناس پلیس آگاهی و 361 سارق بوده است. برای شناسایی افراد با اطلاع و سارقان کنترل نشده از روش گلوله برفی و برای شناخت سارقان کنترل شده، از روش تصادفی نظاممند استفاده شده است. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محققساخته استفاده شد. همچنین برای تعیین اعتبار پرسشنامه از تکنیک اعتبار صوری و برای تعیین میزان پایایی سؤالات از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای توصیف دادهها از تکنیکهای موجود در آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده از تکنیکهای موجود در آمار استنباطی (آزمون کای اسکوئر و یومن وایتنی) استفاده شد. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد، متغیرهایی مانند شکل ظاهری ساختمانها، شکل خیابانها و کوچهها، استفاده از فناوری، نوع طراحی محیطی، پلیس محلهمحور، ساختار فضای فرهنگی و اجتماعی محلات، واپایش مستمر نیروی انتظامی در محله، فضای فرهنگی موجود در بین ساکنان و متغیر ایمنسازی ساختمانها در وقوع و پیشگیری از سرقت از منازل تأثیرگذار بودهاند. نتیجهگیری: یکی از مهمترین و زیربناییترین اقدامات در راستای کاهش میزان سرقت از منازل در شهرها، بازنگری در طراحی محیطی و تدوین برنامهها و سیاستهایی جامعهنگرانه برای نیل به این مطلوب است.
Background and goal: burglary is among offences which have severely jeopardized public security and damages sense of Public security, mental comfort and peoples' helath. The main goal of this research was to identify environmental factors affecting the reduction of burglaries in the province of Golestan from the view of experts. Methodology: the research method is descriptive and analytical and it was of a format type. The statistical population was comprised of all experts and controlled burglars in the province of Golestan. The sample size amounted to 43 Intelligence officers and 361 burglars. Snowball method was used for identification of uncontrolled burglars while for recognizing controlled burglars, systematic random method was done. To gather data, researcher made questionnaire was used. Also, in order to determine the validity of the questionnaire, nominal technique and in order to determine the reliability of the questions, Cronbach's alpha method were applied. To describe data, existing techniques in descriptive statistics and in order to analyze data, existing techniques in inferential statistics (Chi-square, and U-man Whitney) were used. Findings: research findings revealed that such variables as apparent phase of the building, form of streets and alleys, use of technologies, kind of environmental designing, neighborhood oriented police, social and cultural space structyure of alleys, and continued patrolling of police units in the neighborhood, existing space of culture among residents as well as immunization of buildings have been effective in the incidence of burglaries. Conclusion: one of the most important and fundamental measures in line with reducing burglaries rates in cities is to review environmental designs and develop massive plans and policies for attain this goal.
خلاصه ماشینی:
پژوهش ها نشان داده است کساني که مرتکب جرم و اعمال ناهنجار اجتماعي ميشوند، پس از بررسي محيط هاي گوناگون و طبقه بندي آن ها از نظر خطر شناسايي و دستگيري، محيط هاي کم خطر را براي انجام عمل خويش بر ميگزينند و بنابراين جرايم و انحرافات اجتماعي در يک محدوده مکاني رخ ميدهند که مجرم با يک برنامه ريزي و طرح ريزي با در نظر گرفتن جوانب ديگر کار به آن مبادرت ميکند (پودرآتچي، ١٣٧٦: ٤٥)؛ بنابراين پايين بودن سطح ايمني منازل به عنوان اهداف آسان و سهل ، بستر مناسبي براي سارقان بوده و بديهي است پايين بودن ضريب امنيتي منازل و محله ها، سبب گرايش بيشتر سارقان به سرقت و انتخاب اين گونه منازل به عنوان «هدف » ميشود.
مدل مفهومي پژوهش بر مبناي چارچوب نظري پژوهش و براي تبيين موضوع مورد مطالعه و پيشگيري از افزايش وقوع سرقت منازل ، ميبايست به متغيرهايي مانند شکل ظاهري ساختمان ها، شکل خيابان ها و کوچه ها، ميزان استفاده از فناوريهاي نوين ، نقش نوع طراحي محيطي، استفاده از پليس محله محور، ساختار فضاي فرهنگي و اجتماعي محلات ، احساس امنيت رواني سارقان منازل ، واپايش مستمر نيروي انتظامي، فضاي فرهنگي موجود در منازل و ايمن سازي ساختمان ها توجه کرد؛ بنابراين با توجه به متغيرهاي در نظر گرفته شده ، مدل تحليل اين پژوهش برابر شکل شماره يک طراحي شده است .