چکیده:
زمینه و هدف: قانون گریزی به عنوان یک مسئله اجتماعی که سلامت جامعه را تهدید می کند، برخاسته از ناسازگاری هایی است که بر روابط فرد و جامعه حاکم است. این ناسازگاری ها سبب تضعیف همبستگی و انسجام اجتماعی و در نهایت بی هنجاری و قانون گریزی می شود؛ در کشور ایران مشکلات فرهنگی و اجتماعی زیادی در مقابل پذیرش عمومی قانون وجود دارد. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل زمینههای اجتماعی پدیده قانونگریزی در بین جوانان میباشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل جوانان 35-18 سال شهر بندرعباس میباشد؛ که طبق جدول مورگان 400 نفر به روش نمونهگیری خوشه ای و تصادفی انتخاب شده اند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محققساخته استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار Spss و استفاده از آزمون تی، آنوا، اسپیرمن و رگرسیون انجام گرفته است. یافته ها: با استناد به سطح معناداری به دست آمده(0/05˃p) میتوانگفت بین وضعیت تأهل، سن، درآمد، سرمایه فرهنگی، دینداری با قانون گریزی رابطه ی معناداری وجود ندارد، سطح معناداری(0/05≥p) بیانگر وجود رابطه مستقیم و معنادار بین جنسیت، هویت فردی و گروه همسالان با قانون گریزی میباشد. نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه(0/16=sig و 4/169=F ) نیز نشانداد که نرخ قانون گریزی بر حسب مناطق مسکونی متفاوت است. نتیجهگیری: هرچقدر ارتباط با گروه همسالان بیشتر باشد، قانون گریزی نیز بیشتر خواهد شد. با افزایش رابطه با گروه دوستان از نفوذ نهاد خانواده و والدین کاسته می شود و زمینه را برای قانونگریزی فراهم میکند. همچنین با فردگرایی و کاهش جمعی؛ احساس تعلق و هویت اجتماعی کاهش می یابد و پیوند فرد با جامعه تضعیف میشود و در نتیجه منجر به بروز قانون گریزی بیشتر خواهد شد.
Background and objectives: Unlawfulness as a social issue that threatens the health of society arises from incompatibilities that govern the relationship between the individual and society. These inconsistencies weaken social solidarity and cohesion, and ultimately lead to anomalies and unlawfulness. In Iran, there are many cultural and social problems against the general acceptance of the law. Therefore, the purpose of this study is to analyze the social contexts of unlawfulness phenomenon among young people. Methodology: In terms of its objectives the present study is of an applied research type and in terms of its nature it is considered as descriptive-analytical and survey study. The statistical population includes young people aged 18-35 in Bandar Abbas. According to Morgan's Table, 400 individuals were selected by cluster and random sampling method. A researcher-made questionnaire was used to collect data. Data analysis was performed using SPSS software and t-test, ANOVA, Spearman and regression tests. Findings: Based on the obtained level of significance (p˃0.05), it can be said that there is no significant relationship between marital status, age, income, cultural capital, religiosity and unlawfulness. The level of significance (p Results: The more contact with the peer group, there will be more unlawfulness. Increasing the relationship with the group of friends reduces the influence of the family and parents and provides the ground for unlawfulness. Also with individualism and collective reduction, the sense of belonging and social identity is reduced and the individual's connection with society is weakened, resulting in more unlawfulness.
خلاصه ماشینی:
اغلب تحقيقات و نظرسنجيهايي که در ايران انجام شده ، حاکي از آن است که ايرانيان تمايل زيادي به رعايت قانون در جامعه ندارند(محسني، ٤٨٧٩: ٣٣؛ عليخواه ، ٤٨٣٤: ١٧؛ رضايي، ٤٨٣٣: ٣٩)؛ که علت اين 162 امر، وجود درازمدت شکل خاصي از استبداد ايراني در قالب اقتصاد-جغرافيا 1 بنياد(آبراهاميان ، ٤٨٣١: ٨٣؛ آشتياني، ٤٨٣٤: ٧٣) و در قالب سياست بنياد (اندرسن ، 1- Anderson ٤٩٩١: ٤٣١) ميباشد.
همچنين ، پرتويي و عزيزي(٤٨٩٣)، در پژوهشي تحت عنوان «تحليل جامعه شناختي عوامل مرتبط با ميزان قانون گريزي (مطالعه موردي: شهروندان شهر مريوان در سال ٩١-٤٨٩٨)» انجام دادند؛ به اين نتيجه رسيدند که پايگاه اقتصادي-اجتماعي، پايبندي اعضاي خانواده و گرايش گروه دوستان به قانون با قانون - گريزي رابطه معکوس و معناداري دارد؛ همچنين يافته ها مبين وجود رابطه مستقيم و معناداري بين مدت زمان سکونت با قانون گريزي بود؛ علاوه برآن ، يافته ها نشان داد که ميزان قانون گريزي مردان از زنان و افراد مشاغل آزاد از مشاغل دولتي بيشتر بوده است .
فيروزجائيان و توکلي(٤٨٩٣)، در پژوهشي تحت عنوان «تحليل جامعه شناختي قانون گريزي در رانندگي با تأکيد بر نظريه کنترل اجتماعي(مطالعه موردي: جوانان شهر نکا)» انجام دادند؛ به اين نتيجه رسيدند که بين ميزان تحصيلات ، درآمد، سابقه رانندگي فرد و همچنين بين ابعاد وضعيت پيونداجتماعي(اعتقاد به قانون ، پيوستگي اجتماعي، مشارکت اجتماعي و تعهداجتماعي) با قانون گريزي رابطه معکوس و معناداري ١٧٠ وجود دارد.
در پژوهشي که محمدينيکو و عليمحمدي(٤٨٩١)، در شهر گرگان با عنوان «بررسي عوامل مؤثر بر قانون گريزي» انجام دادند، به اين نتيجه رسيدند که بين ارتباط با گروه همسالان و دوستان ، عوامل اقتصادي، طبقه اجتماعي، عوامل اجتماعي و فرهنگي با ١٧١ گرايش به قانون گريزي رابطه مثبت و معناداري وجود دارد.