چکیده:
زمینه و هدف: قانونگریزی بهعنوان یک مسئله اجتماعی، نظم را مختل میکند. این پدیده ناشی از کاهش زمینههای اجتماعی در جامعه سبب تضعیف همبستگی، کمرنگ شدن انسجام و بیاعتمادی میشود. هدف پژوهش حاضر، تحلیل رابطۀ جامعهشناختی عوامل مؤثر بر قانونگریزی است. روش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی - تحلیلی از نوع پیمایشی است. جامعۀ آماری جوانان 20 تا 34 ساله مناطق شهر مشهد میباشد که براساس فرمول کوکران به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی ساده 500 نفر انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ محقق ساخته استفاده شده است. روایی همگرا کل برابر با 0/488 و برای پایایی از آلفای کرونباخ برابر 0/764 استفاده شده است. دادهها از طریق آمار توصیفی و آزمونهای آماری اسپیرمن و رگرسیون با استفاده از نرمافزار Spss مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.یافتهها: حاکی است که میانگین قانونگریزی متوسط روبه بالا به دست آمده است. بیش از نیمی از پاسخگویان از میانگین متوسط روبه پایین سرمایۀ اجتماعی و فرهنگی برخوردار بودهاند. در حوزۀ ابعاد اعتقادی، معرفتی، مناسکی و عواطف دینی بالای 50 درصد پاسخگویان ضعیف بودهاند. بیش از نیمی از جوانان در جامعه از فقر و ابعاد آن بهره بردهاند. با استناد به آزمون اسپیرمن در سطح معناداری ( p≤0/50)، ضرایب همبستگی نشان از این دارد که فقر (0/512)، دینداری (0/505)، سرمایۀ فرهنگی (0/489)، سرمایۀ اجتماعی (0/486)، رابطه نسبتاً مستقیم و متوسطی با قانونگریزی دارند. نتایج بتای رگرسیون نشان داد که سرمایۀ اجتماعی (0/151)، سرمایۀ فرهنگی (0/146)، فقر (0/120) و دینداری (0/113) با سطح خطای 0/01 در حدود 0/52 از تغییرات قانونگریزی را تبیین میکنند.نتیجهگیری: با افزایش اعتماد تعمیمیافته، مشارکت مدنی و پیوند و ارتباط با شهروندان در سطح جامعه، ارتقای آگاهی و بینش افراد نسبت به پیامدهای قانونگریزی، تقویت مؤلفههای دینداری در سطح زندگی و کاهش ابعاد فقر در سطح زندگی مردم میتوان جلوی رفتارهای منحرفانه قانونشکنی را کنترل و کاهش داد.
Background and objectives: Lawlessness as a social issue disrupts order. This phenomenon, due to the reduction of social contexts in society, weakens solidarity, diminishes cohesion and distrust. The purpose of this study is to analyze the sociological relationship between the factors affecting lawlessness.Methodology: In terms of its objectives this study is of an applied research type and in terms of its nature it is considered as a descriptive-analytical and survey type. The statistical population is 20- to 34-year-old youths in Mashhad city. Based on Cochran's formula, 500 people were selected by simple random cluster sampling. A researcher-made questionnaire was used to collect data. Total convergent validity was equal to 0.488 and Cronbach's alpha was equal to 0.764 for reliability. Data were analyzed by descriptive statistics, Spearman and regression tests using SPSS software.Findings: The findings indicate that the mean of the lawlessness is calculated as moderate above. More than half of the respondents had a below-average social and cultural capital. In the field of beliefs, epistemology, rituals and religious emotions, more than 50% of the respondents were poor. More than half of the youths in the society have benefited from poverty and its dimensions. According to Spearman test at the level of significance (p≤0.05), correlation coefficients show that poverty (0.512), religiosity (0.505), cultural capital (0.489), and social capital (0.486) have a relatively direct and moderate relationship with lawlessness. Beta regression results showed that social capital (0.151), cultural capital (0.146), poverty (0.120) and religiosity (0.113) with an error level of 0.01 explain about 0.52 of the changes in lawlessness.Results: By increasing generalized trust, civic participation and connection with citizens at the community level, raising awareness and insight into the consequences of lawlessness, strengthening the components of religiosity in living standards and reducing poverty in people's lives, deviant law-breaking behaviors can be controlled and reduced.
خلاصه ماشینی:
شـهر مشـهد کـه از موقعيـت راهبـردي دينـي، اقتصـادي، سياسـي، امنيّتـي، فرهنگـي و اجتمـاعي خاصـي برخـوردار اسـت ؛ و مسـائل اجتماعي ايـن شـهر ازجملـه قـانون گريـزي بـه عنـوان يـک معضـل از منظـر مسـئولان انتظـامي و قضـايي در حـوزه هـاي مختلـف مـورد دغدغـه قـرار دارد بايـد مـورد توجـه قرار گيرد؛ بنابراين ، پـژوهش حاضـر بـه دنبـال پاسـخگويي بـه ايـن پرسـش اسـت کـه عوامل اجتماعي چه رابطه اي با قانون گريزي دارند؟ پيشينه و مباني نظري ســرافراز، نيکخــواه و رســتگاري (١٣٩٩) در پژوهشــي بــا عنــوان «تحليلــي بــر زمينه هاي اجتمـاعي پديـده قـانون گريـزي» کـه جامعـه آمـاري جوانـان ٣٥-١٨ سـال شــهر بنــدرعباس بــوده اســت ، بــه صــورت پيمايشــي بــه ايــن نتــايج رســيدند کــه در سـطح معنـاداري (٠/٠٥ ≥ p) نـوعي وجـود رابطـه مسـتقيم و معنـادار بـين جنسـيت ، هويت فـردي و گـروه همسـالان بـا قـانون گريـزي وجـود داشـته اسـت .
کشــفي و زارع محمودآبــادي (١٣٩٨) در پژوهشــي بــا عنوان «شناسايي و اولويـت بنـدي عوامـل جامعـه شـناختي مـؤثر بـر قـانون گريـزي» در بــين راکبــين موتورســيکلت شــهر تهــران بــر اســاس روش پيمــايش بــه ايــن نتيجــه رســيدند کــه آشــفتگي در رتبــه اول ؛ تبعــيض دوم ؛ رفــاه اجتمــاعي ســوم ؛ فردگرايــي چهــارم ؛ تربيــت دوران کــودکي پــنجم ؛ عــدم آگــاهي بــه قــانون ششــم ؛ وضــعيت خانوادگي هفتم ؛ خشـونت رفتـاري هشـتم ؛ آگـاهي بـه تـأثير قـانون نهـم و آگـاهي بـه تــأثير رســانه هــا در رتبــه دهــم قــرار مــي گيرنــد.
در برخــي از پــژوهش هــاي انجــام شــده متغيرهــاي زمينــه اي مــرتبط بــا قانون گريـزي بـوده اسـت و تفـاوت معنـاداري هـم بـراي پايگـاه اجتمـاعي و اقتصـادي شـهروندان داشـته اسـت ، هرچنـد در برخـي ديگـر از ايـن دسـته پـژوهش هـا تفـاوت 1- Hilde 2- Vezina, Herbert, Poulin, Lavoie,Vitaro &Tremblay 3- Wang & Liu معنــاداري در ايــن زمينــه مشــاهده نشــده اســت .