چکیده:
ولایت فقیه به عنوان مهمترین و اساسیترین نهاد در نظام جمهوری اسلامی ایران، از امور مسلم فقه شیعه به شمار میآید در طول تاریخ تشیع هیچ فقیهی یافت نمیشود که بگوید فقیه هیچ ولایتی ندارد. آنچه تا حدودی مورد اختلاف فقهاست، مراتب و درجات این ولایت است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) به اصل مترقی ولایت فقیه اعتبار قانونی بخشید و بر اساس اصل پنجم قانون اساسی، ولایت فقیه عادل در راس نظام سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت، ولی در دوره ده ساله نخست (۱۳۵۸ - ۱۳۶۸) با توجه به مشکلات پیش آمده و صدور دستورهای حضرت امام (ره)، عملا در بازنگری قانون اساسی، واژه مطلقه به اصل پنجاه و هفتم افزوده شد و اختیارات ولی فقیه در اصل یکصدو دهم و اصول دیگر را افزایش داد. بنابراین، منظور از ولایت مطلقه فقیه، اختیارات ضروری ولی فقیه در اداره جامعه است و قانون اساسی به عنوان منبع مهم حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، نهاد رهبری را در راس حاکمیت قرار داده و با پیروی از تعالیم اسلامی، اختیارهایی خاص و جایگاهی ویژه برای اداره امور جامعه به رهبری واگذار کرده است. از این رو، ولایت مطلقه فقیه، نقطه عطف مشروعیت همه قوای مملکتی به شمار میآید.
خلاصه ماشینی:
تحلیلی بر نگاه حضرت امام خمینی درباب ولایت فقیه از دیدگاه حقوق عمومی در اسلام با نگاهی بر نظر منتقدین در این امر (تاریخ دریافت 15/05/1400، تاریخ تصویب 12/09/1400) حسیــن ولــی زاده 1 دوره دکتری تخصصی حقوق خصوصی دوره ارشد حقوق اقتصادی دوره ارشد حقوق عمومی چکیده ولایت فقیه به عنوان مهم ترین و اساسی ترین نهاد در نظام جمهوری اسلامی ایران، از امور مسلم فقه شیعه به شمار می آید در طول تاریخ تشیع هیچ فقیهی یافت نمی شود که بگوید فقيه هیچ ولایتی ندارد.
با توجه به اینکه پژوهش های مربوط به ولایت مطلقه فقیه در حیطه مباحث فقهی از یک سو و حقوقی و سیاسی و اجتماعی از سوی دیگر انجام شده است و هریک با دیدگاه خاص خود به تبیین موضوع پرداخته اند، هدف اصلی در این پژوهش، روشن ساختن مفهوم ولایت مطلقه فقيه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است.
( حمادی، ۱۳۹۱) ادله نقلی در اثبات ولایت مطلقه فقیه: علاوه بر دلایل عقلی و قرآنی، احادیث بسیاری نیز بر نظریه ولایت فقیه دلالت می کنند، که خلاصه ای از آنها را در چند دسته بیان می شود: حدیث حاکم: مقبوله عمر بن حنظله: امام صادق (ع) در جواب سؤال از این که برای قضاوت به چه کسی مراجعه کنند می فرماید:«انظروا الى من كان منكم قدروى حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا، فارضوا به حکما، فأني جعلته علیکم حاكمة فاذا حكم بحكمنا فلم يقبل منه، فانما بحكم الله قد استخف و علينا رد و الراد علينا الراد على الله، و هو على حد الشرک بالله " می فرماید: «نگاه کنید به کسی که حرام و حلال ما را می شناسد و به حکم او رضا دهید پس من او را حاکم بر شما قرار دادم پس اگر حکم کرد به حکم ما و از او پذیرفته نشد حکم خدا سبک شمرده شده است و بر ما رد شده است و رد کننده ما رد کننده خداست و در حد شرک به خداوند است.