چکیده:
موضوع مقاله حاضر، ناسزاگویی، بدزبانی و افزایش خشونت در گفتار است. در فرایند توسعه اجتماعی-فرهنگی، همزمان با تغییر و دگرگونی، ناسازگاری اخلاقی در سطح عمومی جامعه، یکی از شیوه هایی است که افراد از طریق آن میتوانند مخالفت خود را با ساختار اجتماعی نشان دهند. بررسی بهنجار شدن ناسزاگویی و بدزبانی در خرده فرهنگ جوانان به مثابه عادت واره، هدف اصلی این مقاله خواهد بود. سوال اصلی مقاله این است که چه عواملی موجب شکل گیری و رواج پدیده ناسزاگویی در جوانان می گردند ؟ اهمیت فراوان خشونت و پرخاشگری، با تاکید بر لایههای زیرین خشونت، بویژه ناسزاگویی و افزایش خشونت در گفتار؛ مورد توجه و مطالعه اندیشمندان و علمای حوزه های مختلف از جمله جامعه شناسی، روان شناسی، مطالعات فرهنگی و ... قرار گرفته است. نویسندگان در این مقاله ضمن مروری بر فضای مفهومی موضوع و نظریه های مرتبط با آن، دیدگاه های بوردیو ( با تاکید بر سرمایه فرهنگی ، میدان و عادت واره) و فیسک را مورد توجه قرار داده اند. داده های این مطالعه به روش کیفی و با روش نمونه گیری گلوله برفی و تکیه بر (11 مورد) مصاحبه عمیق، جمع آوری گردید. نتایج حاکی از آن است که، در خرده فرهنگ جوانان، ناسزاگویی، بیشتر برای سرگرمی و قلدری ناشی از بیکاری، آزاد کردن انرژی های سرکوب شده و عدم امکانات مناسب برای به کار گیری آنها، و عواملی که خود برگرفته از وضعیت نامناسب خانواده ها با توجه به میزان تاثیر پذیری از سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جوانان است شکل گرفته اند، در فرد درونی شده و به جامعه باز گردانده می شوند و نهایتا به عنوان نیروی بازدارنده در برابر توسعه اجتماعی-فرهنگی عمل می نمایند.
The subject of the paper is profanity, bad language and increased violence in speech. In the process of socio-cultural development, along with change and transformation, moral incompatibility in the general level of society is one of the ways through which individuals can express their opposition or resistance to the social structure. Bad language in the youth subculture as a habit will be the main purpose of this paper. Therefore, the key question is what factors cause the formation and spread of the profanity in young people? The great importance of violence and aggression, with emphasis on the underlying layers of violence, especially profanity and increased violence in speech has been studied by researchers in various fields such as sociology, psychology, cultural studies, etc. Therefore, while reviewing the conceptual frameworks of the subject and related theories, Bourdieu's views (with emphasis on cultural capital, field and habit) and Fisk have been considered. This study was a qualitative method and research data were collected by snowball sampling method and relying on (11 cases) in-depth interviews. The results suggest that, in the youth subculture, profanity is more for entertainment and bullying due to unemployment, the release of repressed energies and the lack of adequate facilities for their use, and the factors themselves, derived from the poor condition of families. According to the degree of influence of cultural, social and economic capital of youth, they are formed, internalized in the individual and returned to society, and finally act as a deterrent against socio-cultural development.
خلاصه ماشینی:
از اين رو، پژوهش حاضر درصدد بررسي جامعه شناختي افزايش ناسزاگويي و بدزباني به عنوان يکي از مصاديق کنش هاي تکرارشونده در ميان اقشار مختلف اجتماعي به ويژه جوانان است و کوشش مينمايد، به اين سؤالات پاسخ دهد که چه عواملي در شکل گيري و رواج ناسزاگويي در جوانان موثرند؟ آيا با وجود ناسزاگويي در گفتار ميتوان آن را به عنوان يک خرده فرهنگ متمايز به شمار آورد؟ آيا اين پديده خود به عنوان يک عامل بازدارنده در برابر توسعه اجتماعي عمل مينمايد؟ پيشينه ي موضوع کيخا و شجاع الديني (١٣٩٧) در پژوهشي تحت عنوان «تحليل ناسزا گويي در بين دانش آموزان » با هدف شناسايي عوامل پديدآورنده ي ناسزاگويي و راه هاي رفع آن به اين نتيجه رسيدند که انواع خشونت کلامي در بين دانش آموزان با يکديگر و دانش آموزان با معلمان شايع است و عوامل مختلف خانوادگي، اجتماعي، فرهنگي، و اقتصادي ميتواند زمينه ساز بروز ناسزاگويي باشد.
از ديدگاه مطالعات فرهنگي، عنصر ضد فرهنگ ناسزا و خشونت کلامي که صورت و شکل کنايه آميز و تحقيرآميز به خود ميگيرد، به عنوان ابزاري استفاده ميشود تا به فرهنگ مسلط ، مرام ، عقيده ، دين ، زبان (گويش )، قيافه ، سليقه افراد حمله کند که در اين ميان فرد دشنام دهنده در پي تضعيف شخص مقابل و سلطه نظر يا نمايش اتوريته خود است ؛ زيرا زماني که سخن از فرهنگ ميشود، منظور تمام الگوهاي قابل تشخيص فکري و رفتاري بر پايه اعتقادات ، ارزش ها، عادت ها و رسوم است که تحت تأثير عواملي به وجود ميآيد و به نوبه خود بر پديده هاي ديگر تأثير ميگذارد.
"Hate Speech and its Harms: A Communication Theory Perspective" (PDF).
(2015), Hate Speech against Muslim Women: The Example of French and Belgian Francophone Media, American International Journal of Social Scienc, Vol. 4, No. 5; October .