چکیده:
قانون آیین دادرسی کیفری 1392، مواد 2 تا 6 را به برخی از اصول راهبردی آیین دادرسی کیفری اختصاص داده است. پیشبینی این اصول که معرف استقرار «مدل دادرسی منصفانه» است، باعث گردیده قانونگذار از یکسو به تعهد بینالمللی خویش، ناشی از اسناد بینالمللی جامه عمل بپوشاند و از سوی دیگر به دغدغه جامعه حقوقی به رعایت لوازم دادرسی منصفانه و ارتقاء آن در نهادها و مراحل مختلف فرایند کیفری، پاسخ مثبت دهد. بدینترتیب، کارکرد مهم این اصول همانا تلطیف و کنترل اقدامات قهرآمیز کنشگران کیفری علیه حقوق و آزادیهای بنیادین افراد جامعه است. این اصول در تمامی مراحل مختلف آیین دادرسی کیفری، همه مقررات آن و همه مراجع کیفری (عمومی، اختصاصی) و شبه قضایی حکومت دارد. با توجه به اینکه قانونگذار سخنی از قلمرو، شرایط و آثار این اصول در هنگام اِعمال و اجرای آنها در جریان فرایند کیفری به میان نیاورده، این مقاله بر آن است تا با مطالعه کارکردها و اهمیت این اصول، راهکارهای عملی جهت ارتقاء پیام قانونگذار در دو سطح تقنینی و رویه قضایی ارائه دهد.
The criminal procedure code 2013 has assigned Articles 2-6 to some Strategic principles of the Criminal Procedure. These principles acquainting the establishment of the fair trial model have driven the legislature to fulfil its international obligations originating from the international documents from one side and to respond positively to the legal community concerns related to observing the fair procedure requirements and its enhancement in the institutions and the different criminal process. So, the important function of these principles is to moderate and control the hostile acts of the criminal activists before the essential (fundamental) rights and liberties of the community members. These principles govern all the different stages of the criminal procedure, all its regulations, all criminal authorities (general and specialized) and semi-judicial. Considering that the legislature has not discussed the scope, provisions and effects of these principles at the time of their application and implementation in the current criminal process, this paper aims at studying the functions and the importance of these principles and presents practical strategies to promote the legislature’s message in two levels “legislation and precedent”.
خلاصه ماشینی:
افزون بر اين ، دلايل پيش بيني اين اصول در ابتداي قانون آيين دادرسي کيفـري و قلمـرو و آثاري که اجراي آن ها به دنبال دارد نيـز از سـوي تـصميم گيرنـدگان سياسـت جنـايي روشن نگرديده است و بنابراين پرسش هاي فراواني در خصوص تصويب ايـن اصـول در ١٢٩ ابتداي قانون آيين دادرسي کيفري مطرح مـي شـود: چـه دليلـي باعـث تـصويب اصـول راهبردي در ابتداي قانون و نه در ساير مواد آن بوده است ؟ آيا اين اصول ، ارزش حقوقي فراتر از ساير مقررات آيين دادرسي کيفري دارند؟ اين اصول چه کـارکرد (سـودمندي و فايده ) و رسالتي را در بطن آيين دادرسي کيفـري بـر عهـده دارنـد؟ آيـا قـانونگـذار بـا تصويب اين اصول به دنبال کنترل و بازدارنـدگي از سوءاسـتفاده و اقـدامات کنـشگران عدالت کيفري است که به بهانۀ حفظ نظم و مبارزه با بزهکاري ، حقـوق و آزادي هـاي فردي اشخاص را تضييع مي نمايند؟ نقش رويۀ قضايي در خصوص نظـارت بـر رعايـت تشريفات دادرسي منصفانه در طول فرايند کيفري از گذر استناد به اين اصول چيـست ؟ آيا سياست جنايي شکلي قضايي با گفتمان سياست جنايي قانونگذار در اين خـصوص منطبق مي باشد؟ درصورت نقض و مخدوش شدن اين اصول در فراينـد رسـيدگي ، چـه ضمانت اجراهايي قابل اعمال است ؟ براي پاسخ به برخي از ايـن پرسـش هـا، در بخـش الف از اهميت کارکردهاي معنوي ـ آموزشي اصول راهبردي سخن به ميان ميآيد.