چکیده:
رکن مهم و اساس هر حکومتی، حضور و مشارکت مردم در عرصه اداره کشور است و این حضور منوط به رعایت حقوق و آزادیهای مردم در عرصههای فردی و اجتماعی است و مکتب اسلام نهتنها از این امر مهم غفلتنکرده بلکه در دل ارزشهای والای خود، تأکید فراوانی بر رعایت حقوق و آزادیهای شهروندی امت مسلمان از سوی زمامداران اسلامی دارد و بر حاکمان اسلامی واجب میداند که این نوع حقوق و آزادیها را بهرسمیت شناخته و تمام کوشش خود را معطوف به عملیاتی کردن آنها بنمایند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمتاللهعلیه)، افقی نو و ویژه بر روی مردم گشود تا حقوق و آزادیهای شهروندی خود را مطالبه کنند زیرا حضور مردم از ارکان بنیادی پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود و این امر مهم توسط منتخبان مردم در مجلس خبرگان قانون اساسی پیگیری شد تا جاییکه فصل سوم این قانون به نام حقوق ملت نامگذاری شد. در این میان شهید بهشتی بهعنوان نایب رئیس این مجلس نقشی برجسته در تصویب اصول مربوط به حاکمیت ملی، نقش مردم در اداره حکومت و بهرسمیت شناختن و رعایت حقوق و آزادیهای شهروندی آنها داشته است. پرسش اصلی مقاله این است که آراء و اندیشههای شهید بهشتی بهعنوان یکی از مهمترین رهبران فکری انقلاب اسلامی در زمینه حقوق و آزادیهای شهروندی مردم ایران با تکیه بر اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ در پژوهش و تحقیق حاضر سعی شده است با روش توصیفی ـ تحلیلی به این پرسش پاسخ داده شود.
the main pillar of any government is the presence and participation of people in the arena of the country and this presence is subject to the observance of the rights and freedoms of the people in the individual and social arenas and The school of Islam does not only neglect this important matter, but rather in the heart of its high values, there is a great emphasis on the observance of citizenship rights and freedoms of muslim nation by Islamic authorities and it is obligatory for Islamic rulers to recognize this type of rights and obligations and to make their efforts to operationalize them. the victory of the Islamic revolution of iran led by imam khomeini opened a new and special horizontal position on the people to demand their citizenship rights and freedoms because the presence of the people was one of the fundamental pillars of the victory of the islamic revolution of iran and this important issue was pursued by Elected representatives of the people in the Assembly of Experts for Constitution until the third chapter of this law was named as the nation's rights. meanwhile, martyr beheshti as deputy chairman of this Assembly has a prominent role in approving the principles of national sovereignty, The role of the people in running the government and recognition and observance of their citizenship rights and freedoms. the main question of this article is that what are the views and thoughts of martyr beheshti as one of the most important intellectual leaders of Islamic revolution in the field of citizenship rights and freedoms of iranian people by relying on the principles of constitution of Islamic republic of iran.
خلاصه ماشینی:
جايگاه حقوق و آزادي هاي شهروندي در منظومه فکري شهيد بهشتي محمدصادق داريوند* تاريخ دريافت : ١٣٩٨/١٠/٠٩ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/١١/٢٦ نوع مقاله : پژوهشي چکيده رکن مهم و اساس هر حکومتي، حضور و مشارکت مردم در عرصه اداره کشـور اسـت و ايـن حضـور منوط به رعايت حقوق و آزاديهاي مردم در عرصه هاي فردي و اجتماعي است و مکتب اسلام نـه تنها از اين امر مهم غفلت نکرده بلکه در دل ارزش هاي والاي خـود، تأکيـد فراوانـي بـر رعايـت حقـوق و آزاديهاي شهروندي امت مسلمان از سوي زمامداران اسلامي دارد و بر حاکمان اسلامي واجب ميداند که اين نوع حقوق و آزاديها را به رسميت شناخته و تمام کوشش خود را معطوف بـه عمليـاتي کـردن آنها بنمايند.
در انديشه حقوقي ـ سياسي شهيد بهشتي، نام راستين نظام جمهوري اسـلامي ايـران ، نظـام امت و امامت نام دارد به اين معنا که امت مسلمان و حق گرا بـه دور امـام مسـلمين کـه فقيه عادل جامع الشرايط است ، جمع ميشـوند به طوريکـه طـي يـک رابطـه مبتنـي بـر شناختن آگاهانه ، امام جامعه مورد پذيرش امت اسلامي قرار ميگيـرد و به هيچ وجـه بـر ايشان تحميل نميشود و اين امت و امامت داراي رابطه اي دو طرفه و متعهدانـه بـوده و در قبال يکديگر مسئول و داراي حقوق و تکاليفي هستند.
همچنين در اصل ١٣ قانون اساسي، اقليت هاي ديني به رسميت شناخته شده که شهيد بهشتي در اين باره ميفرمايند: «اين اقليت ها در انجام مراسم ديني خود آزادند، از نظر ديني ميتوانند براي خود انجمن هاي ديني و فرهنگي به وجود آورند و به تعليم و تربيت فرزندان خويش پردازند و از نظر سياسي و اجتماعي وضعي مشابه مردم ديگر دارند و مشمول قوانين و مقررات عمومي کشور درباره احزاب و جمعيت ها هستند» (حسيني بهشتي، ١٣٨٨، ص .