چکیده:
شاعران و نویسندگان ما در آثار خود، تاثیر ویژهای از قرآن گرفتهاند. مولوی نیز مانند شاعران دیگر از این هنر بینصیب نمانده است. او تسلیم محض و عاشق کلام الهی بوده است و در آثار خود این عشق به کلام الهی را گنجانیده است. آیات بسیاری مورد استفاده ی مولوی بوده است؛ اما سخن ما در این جستار، بررسی «آیه ی الست» در غزلیّات شمس است. در این تحقیق، در بخش نخست به بررسی موضوعاتی از قبیل: اهداف و تاثیرات پیمان الست، دیدگاههایی در مورد این آیه (آیا خطاب الست خداوند متعال با روح آدمی بوده است، یا با عقل کل یا پیامبر)، نگاه تاویلی عرفا به مسئله ی الست، ازلی بودن سرنوشت آدمی (مومن یا کافر آفریده شدن انسان)، و ارتباط نزدیک آن با آیه ی امانت با ذکر نمونههایی از دیوان کبیر پرداخته میشود؛ و در بخش دوم، تفسیر عرفانی مولوی از الست، و پیوند میان عشق و بلا بر اساس آیه ی الست مورد بررسی قرار میگیرد؛ و بخش سوم با دو عنوان تصویرهای بیانی و بدیعی ارائه میگردد.
The Holy Quran has had a great influence on Iranian poets and authors. Molavi, like other
poets, was affected by this art. He loved the divine words, and included this love in his
poems. Many Quran verses were used by Molavi. However, in the present paper, we studied
the verse "Alast" in lyrics by Shams. In the first part of the paper, some topics including
aims and effects of Alast Promise, the viewpoints on the mentioned verse, interpretative
perspective of mystics with regard to Alast issue (if God addressed the human soul, the
prophet or logos), eternal fate of human being (if he is born as a believer or unbeliever),
and its close relation to the verse on Trust are addressed. In the second part, the mystical
interpretation of Molavi on Alast, and the link between love and disaster are studied based
on the Alast verse. In the third part, the expressive and original pictures are presented.
خلاصه ماشینی:
در اين تحقيق ، در بخش نخست به بررسي موضوعاتي از قبيل : اهداف و تأثيرات پيمان ألست ، ديدگاه هايي در مورد اين آيه (آيا خطاب ألست خداوند متعال با روح آدمي بوده است ، يا با عقل کل يا پيامبر)، نگاه تأويلي عرفا به مسئله ي ألست ، ازلي بودن سرنوشت آدمي (مؤمن يا کافر آفريده شدن انسان )، و ارتباط نزديک آن با آيه ي امانت با ذکر نمونه هايي از ديوان کبير پرداخته مي شود؛ و در بخش دوم ، تفسير عرفاني مولوي از ألست ، و پيوند ميان عشق و بلا بر اساس آيه ي ألست مورد بررسي قرار مي گيرد؛ و بخش سوم با دو عنوان تصويرهاي بياني و بديعي ارائه مي گردد.
مولوي به عهد ألست نيز اشاره اي مي کند و هدف از پاسخ «بلي » دادن به خطاب «ألست بربکم » را فقر مي داند: من باده نيستي چنان خوردستم کز روز ازل تا به ابد سرمستم (مولوي ، ١٣٧٧: ٢/ ١٤٢٣) اين فقري که مولوي از آن سخن مي گويد در اين فقر مادي خلاصه نمي شود؛ از منظر مولوي ، فقر آن است که آدمي با تزکيه و تهذيب نفس ، دلش را از آرزوهاي نفساني به دور دارد، به سوي حقيقت برود و دل خود را از تعلقات دو جهاني مبرا سازد، از هستي مجازي خود برهد و از خويشتن خويش جدا شود: درويش ز خويشتن تهي شد پر ده تو شراب فقر پر ده (مولوي ، ١٣٧٧: ٢/ ٨٦٣) عاشقاني که باخبر ميرند از الست آب زندگي خوردند پيش معشوق چون شکر ميرند لاجرم شيوه دگر ميرند (همان : ١/ ٣٦٣) منظور از «باخبر مردن عاشقان » همان مرگ اختياري است ، اينان فقط به وحدت و يگانگي حق ايمان دارند و به ترک ماسوي الله مي پردازند.