چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر اهمالکاری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران در سال 1400 بود. روش مورد استفاده در این پژوهش برحسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری دادهها از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفی آزمودنیها بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی تعداد 30 نفراز دانشآموزان در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه آموزش مهارتهای هوش هیجانی دیدند و گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکردند. به منظور گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه اهمالکاری (سولومون و راث بلوم، 1984) و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (حسین چاری و دهقانی زاده، 1391) استفاده شد. به منظور سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار این ضریب برای هر دو پرسشنامه بالای 0. 7 بهدست آمد. همچنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تایید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدست آمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS22 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافتهها نشان داد، آموزش هوش هیجانی باعث کاهش اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان شده، همچنین براساس نتایج یافتهها، آموزش هوش هیجانی باعث افزایش سرزندگی تحصیلی در دانشآموزان شد. بنابراین به نظر میرسد، آموزش مهارتهای هوش هیجانی میتواند باعث کاهش اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان شده و تکنیکهای موثری را برای افزایش سرزندگی تحصیلی ارایه کند.
The aim of the present study was to investigate the effectiveness of emotional intelligence
training on academic procrastination and academic vitality of high school students in
Tehran in 1400. The method used in this research was semi-experimental with a pre-testpost-
test design with a control group and random assignment of subjects. The statistical
population included all high school students in Tehran, and using the random sampling
method, the number of 30 students in two experimental (15 people) and control (15 people)
groups was considered as the sample size. The experimental group received training on
emotional intelligence skills for 8 sessions, and the control group did not receive any
treatment. In order to collect information, two procrastination questionnaires (Solomon and
Roth Bloom, 1984) and academic vitality questionnaire (Hossein Chari and
Dehghanizadeh, 2013) were used. In order to measure the reliability of the questionnaire,
Cronbach's alpha coefficient was used and the value of this coefficient was found to be
above 0.7 for both questionnaires. Also, in order to measure validity, content validity was
used, and for this purpose, the questionnaire was approved by the relevant experts. The
analysis of the information obtained from the implementation of the questionnaires was
done through SPSS22 software in two descriptive and inferential sections (analysis of
covariance). The findings showed that emotional intelligence training reduced academic
procrastination of students, also based on the findings, emotional intelligence training
increased academic vitality in students. Therefore, it seems that teaching emotional
intelligence skills can reduce students' academic procrastination and provide effective
techniques to increase academic vitality.
خلاصه ماشینی:
از سوي ديگر دانش آموزان اهمال کار در سطح پايين تري از توانمندي هاي بالقوه خود قرار مي گيرند، همچنين سطح پايين تري از سرزندگي تحصيلي را دارند که در صورت عدم اختلال ، اگر اين توانمندي ها از حالت بالقوه به صورت بالفعل 1 - Gustavson & Miyake 2 - Yildiz & Iskender 3 - Hooshyar, Pedaste & Yang 4 - Santyasa, Rapi & Sara 5 - Palancı 6 - Grunschel, Schwinger, Steinmayr & Fries 7 - Hen & Goroshit 8 - Closson & Boutilier 2 2 / 12 در مي آمد، سطح زندگي اين افراد در سطح کيفي بالاتري قرار مي گرفت (نريماني، يوسفي و کاظمي، ١٣٩٣).
به طور 1 - Shah 2 - Ables 3 - Reynaud, Guedj, Souville, Trousselard, Zendjidjian, Khoury-Malhame 3 3 / 12 خلاصه مي توان گفت که معيارهاي تشکيل دهنده هوش هيجاني عبارت است از: خودآگاهي، خودمديريتي، آگاهي اجتماعي و مديريت رابطه (رحيمي، ١٣٩٤).
بنابراين با توجه به اهميت آموزش مهارت هاي زندگي بر اهمالکاري تحصيلي و سرزندگي تحصيلي نوجوانان ، پژوهشگر درصدد بررسي اين موضوع است که «آيا آموزش مهارت هاي هوش هيجاني بر اهمالکاري تحصيلي و سرزندگي تحصيلي دانش آموزان تاثير دارد؟» روش شناسي روش مورد استفاده در اين پژوهش برحسب هدف کاربردي و از نظر گردآوري داده ها از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش - آزمون -پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفي آزمودنيها بود.
يافته ها داده هاي جمع آوريشده براي تاثير آموزش مهارت هاي هوش هيجاني بر اهمالکاري تحصيلي و سرزندگي تحصيلي دانش آموزان در پيش آزمون و پس آزمون گروه ها در جدول ٢ نشان داده شده است .