چکیده:
ابن رشد فیلسوف بزرگ مغربِ دنیای اسلام است و ارسطو را مصداق تامّ نوع انسانی در عقلانیّـت می داند. وی رسالت خود را در تبیین و تفسیر ارسطو به ارسطو در دنیای اسلام می داند. به نظر وی عدم فهم دقیق ارسطو در بین متفکّران اسلامی مشکلات زیادی را بوجود آورده است. او با تبیین ابعاد مختلف عقلانیّت مستقل ارسطویی، سعی کرده است بر تمایز هویّتی یقین عقلانی و علمی و اقناع ناشی از آموزه های دینی تأکید کند. وی یقین عقلی را محصول فرآیند تکاملی ادراک انسانی نسبت به محسوسات و طبیعت کلّی و عقلی موجودات می داند و بر استقلال و انحصاری بودن آن در راه نیل به حقیقت، پافشاری می کند.به نظر ابنرشد دین هویّت عملگرایانه دارد و ابداً ادعای حقیقت نمایی و راه رسیدن به حقیقت را ندارد و هدفی جزکسب فضائل اخلاقی و قرار دادن انسانهای عادّی در مسیر سعادت ندارد. در این مقاله سعی داریم تا با روش تبیینی- تحلیلی ضمن بیان تفسیر ابن رشد از هویّت عقلانیّت مستقل ارسطویی ، رابطه آن با دین را بیان کنیم.
Ibn Rushd(Averroes) is the great philosopher of the Islamic world and considers Aristotle to be the perfect example of the human race in rationality. He considers his mission in explaining and interpreting Aristotle to Aristotle in the Islamic world. In his view, Aristotle's lack of precise understanding has created many problems among Islamic thinkers. By explaining the various dimensions of Aristotelian independent rationality, he has tried to emphasize the identity distinction between rational and scientific certainty and the persuasion resulting from religious teachings. He considers rational certainty as the product of the evolutionary process of human perception of the senses and the general and intellectual nature of beings, and insists on its independence and exclusivity in the pursuit of truth. according to Ibn Rushd, religion has a pragmatic identity and does not claim to be truth-seeking and the way to reach the truth, and has no goal other than acquiring moral virtues and putting ordinary people on the path to happiness. In this article, we try to explain its relationship with religion through an explanatory-analytical method, while expressing Ibn Rushd's interpretation of the identity of independent Aristotelian rationality
خلاصه ماشینی:
ابن رشد، آن شارح علی الاطلاق ارسطو از دیدگاه ارسطو، هرچند که هدفش در زدایش افکار غیر ارسطویی و دفاع از آن در مقابل مفسران نوافلاطونی و متکلمان دینی تا به حال نیز در دنیای اسلام لباس تحقق به تن نکرده است، لکن در دنیای مسیحیت چنان مورد توجه و منشأ اثر بود که اسم عَلَم «شارح» 1 به خود گرفت و راهگشای عدهای از آنها در تفوق جایگاه فلسفه نسبت به دین 2 و یکی از بسترسازان تفکر مدرن فلسفی شد (ژیلسون، 1378، صص 34-35).
ابن رشد عقلانیت ارسطویی را محکمترین راه جهت علم به حقیقت عالم میداند؛ راهی که به نظر وی هرگونه شک و ریب را از انسان دور میکند و انسان را به یقین علمی میرساند؛ راهی که در آن انسان برای رسیدن بهیقین، تنها به قوای ادراکی خود اتکا دارد و از هرگونه اقناع و اطمینان غیر عقلی دوری میکند.
وی بنا بر دستگاه فکری ارسطو در جواب این سؤال که عقل در مرحلۀ بالقوه، چگونه بالفعل میشود، معتقد است: همانطور که بینایی توسط رنگها تحریک نمیشود مگر اینکه آنها بالفعل باشند و رنگها بالفعل نمیشوند مگر اینکه نور حضورداشته باشد، قوۀ عاقلۀ هیولانی انسان هم صور کلی را اخذ نمیکند مگر اینکه موجودی حضورداشته باشد که آن صور کلی را بالفعل کرده باشد؛ موجودی که ابن رشد از آن به عقل فاعل (فعال) تعبیر میکند (ابن رشد، 2001م، ص 240).