چکیده:
وقوع تشابه در آیات قرآنی و روایات معصومان(ع)، امری مسلم است که در اقتضای الفاظ و عربیت زبان ریشه دارد. موضوع تشابه آیات، از دیرباز، بحث های فراوانی را در علوم قرآنی به خود اختصاص داده است؛ اما تشابه روایات، ویژگی و فلسفه ی وجودی آن در دانش حدیث، چندان مورد توجه قرار نگرفته است؛ حال آن که بر اساس ادله ی روایی، انقسام روایات معصومان(ع) به محکم و متشابه، قطعی است. علاوه بر این، فلسفه ی وجود متشابهات روایی و راهکارهای فهم صحیح آنها نیز در دسته ای از روایات مطرح شده است. بر این اساس، «محکم» و «متشابه» مفاهیمی نسبی هستند که با میزان علم و جهل افراد، نسبت مستقیمی دارند. فلسفه ی وجود تشابه در روایات، به تفاوت سطح فهم مخاطبان، اقتضای الفاظ و افصح و ابلغ بودن کلام معصومان(ع) بازمی گردد که در این میان، نقش مجاز در ایجاد تشابه، به مثابه ی مهم ترین ابزار بیان معانی، حائز اهمیت ویژه است. از سوی دیگر، مجاز به دلیل اشتراکات معنایی با تشابه و نسبیت مفهوم آن ها، کارکردی موثر در محو و رفع تشابه از روایات دارد.
Occurrence of ambiguity in Quranic verses and narratives is incontestable, and it depends on demand of words and the nature of Arabic language. The subject of ambiguity in verses has been discussed in Quranic sciences, but the ambiguity in narratives, its quality and its reason of being have not been attended in Hadith sciences; whereas, based on narratives reasons, cleavage of narratives into "ambiguous" and "substantial" narratives is incontestable. Moreover, the reasons of essence of ambiguous narratives and the ways for right understanding them are noted in a lot of narratives. So, "ambiguous" and "substantial" narratives are relative terms that concern on men´s knowledge and ignorance steps. The reasons of essence of ambiguity in narratives are: difference of men´s understanding steps, demand of words and eloquence of Imam's words. At the same time, the role of metaphor in appearance of ambiguity, as the most important tool for explanation of purports, is grand. Again because of confederacy between the metaphor and ambiguity, it has an effective role in obviation ambiguity from narratives.
خلاصه ماشینی:
از سوي ديگر، وقوع مجاز در روايات ، امري مسلم و مقبول است ؛ چنان که علماي حديث ، با تأييد حمل بعضي از روايات بر معاني مجازي ، آن را راهي براي فهم معناي صحيح و رفع تعارض و اجمال از آن ها دانسته اند (نکـ : شهيدثاني ، ١٢٤؛ طحان ، ٥٨؛ قرضاوي ، ١٧٥ـ١٩٠؛ معارف ، ١٠١ـ١٠٦) و صاحبان جوامع روايي ، در مواضعي از شرح روايات ، به وقوع مجاز در آن ها و تبيين مفاد صحيح هر کدام توجه داده اند (براي نمونه نکـ : بخاري ، ١٢١/٧ـ١٢٢؛ مسلم ، ١٤٤/٧؛ ابن قتيبه ، ١٩٦ـ١٩٧؛ صدوق ، امالي ، ٣١٣ـ٣١٤؛ مفيد، تصحيح ، ١٤٦ـ١٤٧؛ جرجاني ، ٣٥٨؛ سيدمرتضي ، ٦/٢ـ٢؛ فيض ، ٤٢٤/١؛ مجلسي ، ٩٠/٢٧).
اشاره به روايات متشابه و محکم و جواز حمل روايات بر معاني مجازي در دارية الحديث ، گرچه نشان دهنده ي توجه به بحث تشابه و مجاز در روايات است ، اما علماي حديث ، به بيان مباني قرآني و روايي آن ، فلسفه ي وقوع تشابه در روايات ، ويژگي متشابهات روايي ، راهکارهاي فهم آن ها و ارتباط تشابه با مجاز به مثابه ي مهمترين دليل ايجاد آن و راهکار رفع تشابه روايات ، اشاره اي نکرده اند؛ حال آن که اشتمال روايات بر متشابهات و انقسام آنها به محکم و متشابه ، به صراحت در روايتي از حضرت امام رضا(ع ) ذکر و مباني آن در روايات اهل بيت (ع ) بيان شده است .