چکیده:
اندیشه توحید افعالی در میان دانشمندان شیعه یکسان نبوده است. علمای شیعه در قرون میانی در مسئله خلق افعال انسان، که مهمترین رکن توحید افعالی به شمار میرود، با معتزله همفکر بودند و هر دو گروه، افعال انسان را از حیطه خالقیت الاهی جدا میدانستند. از این حیث در مقابل اشاعره قرار داشتند، زیرا آنها افعال انسان را مخلوق مستقیم خدا به شمار میآوردند. این اندیشه در شیعه تا دوره متأخران ادامه داشت، تا اینکه دیدگاههای فلسفی و عرفانی صدرالدین شیرازی رواج چشمگیری در عالم تشیع یافت و بسیاری از اندیشههای کلامی شیعه، رنگ فلسفی و عرفانی به خود گرفت. توحید افعالی نیز یکی از این اندیشهها بود که در شیعه امامیه کاملاً دگرگون شد و نفی خلق افعال انسان جای خود را به مخلوقیت افعال انسان داد. از اینرو اندیشه توحید افعالی به گونهای که در میان معاصران رواج دارد نزد متقدمان و متأخران شیعه امامیه پذیرفته نبوده است.
The idea of the unity of actions has not been the same among Shiite scholars. Shiite scholars in the middle ages agreed with the Mutazilites on the issue of the creation of human actions, which is the most important element of the unity of actions, and both groups considered human actions to be separate from the realm of divine creation. In this respect, they were both opposed to the Asharites, because they considered human actions to be a direct creation of God. This concept continued in Shiism until the late period when the philosophical and mystical views of Sadr al-Din Shirazi spread in the Shiite world and many Shiite theological ideas took a philosophical and mystical approach. The unity of actions was one of these ideas that completely changed in Twelver Shiism, and the denial of the creation of human actions gave way to their creation. Hence, the idea of the unity of actions, with the interpretation that is common among contemporaries, has not been accepted by the early and late Shiite Imami scholars.
خلاصه ماشینی:
ir طرح مسئله اندیشه توحید افعالی را اولین بار عرفا مطرح کردند، اما بحثهای مرتبط با آن، یعنی انتساب افعال گوناگون به خدا یکی از مهمترین مسائل کلامی قرون اولیه اسلامی به شمار میرود و مناقشات فراوانی را به وجود آورده است.
اگر بخواهیم نظر گروههای مختلف کلامی را درباره انتساب افعال اختیاری انسان به خدا پی بجوییم و از رهگذر آن اعتقادشان به اندیشه توحید افعالی را دریابیم، مرتبطترین بحث با این موضوع در کتابهای متکلمان، بحث خلق افعال انسان است که جدالهای فراوانی را در قرون اولیه و میانی بین متکلمان به راه انداخت.
فاضل مقداد سیوری نیز صراحتاً افعال عالم را به دو دسته تقسیم میکند: اول، آنهایی که قصد و انگیزه ما به آنها تعلق نمیگیرد و با اراده ما حاصل نمیشوند و به خاطر آن مدح و ذم نمیشویم که فاعل آنها خدا است؛ دوم، نقیض آنها است که امامیه فاعل آنها را فقط انسان میدانند (سیوری، 1422: 211 و 212) علاوه بر این، در آثار بزرگان این دوره بر استقلال بندگان در ایجاد فعل تأکید شده است (همو، 1405: 264؛ مجلسی، 1404: 2/197).
تفسیر عالمان دوره متقدم و متأخر از روایات امر بین الامرین مناسب با عقیده آنان، یعنی نفی فاعلیت و خالقیت خدا در حیطه افعال انسان است.
دیدگاه کلامی دانشمندان متقدم و متأخر شیعه امامیه در زمینه توحید افعالی و مسئله خلق افعال انسان همان اندیشه معتزله است.
Sharh al-Osul al-Khamsah (Explanation of the Five Principles), Researched by Ahmad ibn Hosayn Abi Hashem, Beirut: Arab Heritage Revival House, First Edition.