چکیده:
کویت کشوری استثنایی در میان شیخنشینها است و شیعیان اثناعشریاش نیز در مقایسه با شیعیان دیگر همسایگان اوضاع و احوال ویژهای دارند. پژوهش حاضر بر مبنای نظریه دولت ضعیف و همچنین با بهرهگیری از روش توصیفیتحلیلی، جایگاه منحصر به فرد شیعیان را در معادلات خاندان حاکم برای حفظ قدرت بررسی میکند. پرسش اصلی این پژوهش این است که: حضور شیعیان در کویت، چه تأثیری در بقای خاندان آلصباح دارد؟ با توجه به این پرسش، فرضیه پژوهش این است که شیعیان، بهخصوص پس از سال 1990، نقش اهرم تعادل را دارند و اگر آنها در کویت حضور نداشتند، خاندان آلصباح برای حفظ بقایش در مقابل معارضان داخلی و دشمنان خارجی با بحرانهای جدی مواجه میشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که حاکمان کویت با هوشمندی تمام، گاه با نزدیکشدن به شیعه و گاه با اظهار خصومت با آنها، از دستهبندیهای اجتماعی کشور بهره میگیرند و با ایجاد تقابل بین آنها و سایر بخشهای جامعه تنش نیروهای معارض با حکومت را کاهش میدهند. با این روش آنها توانستهاند بحرانهای بزرگی را از سر بگذرانند، گرچه یکپارچگی جامعه را از دست میدهند. این پژوهش به درک موقعیت شیعیان در کویت، و اتخاذ رویکرد مناسب در قبال حکومت و شیعیانش کمک میکند.
Kuwait is an exceptional country among the sheikhdoms, and its Twelver Shiites have a special situation compared to the Shiites of the neighboring countries. The present study, based on the theory of weak government and also using a descriptive-analytical method, examines the unique position of Shiites in the equations of the ruling family to maintain its power. The main question of this reaearch is: What effect does the presence of Shiites in Kuwait have on the survival of the Al-Sabah dynasty? Given this question, the research hypothesis is that the Shiites, especially after 1990, played the role of a lever of balance, and if they were not present in Kuwait, the Al-Sabah dynasty would face serious crises to maintain its survival in the face of internal dissidents and foreign enemies. The results of the study show that the rulers of Kuwait, sometimes approaching the Shiites and sometimes expressing hostility towards them, abuse the country's social classifications and reduce the tension between the opposition forces and their own government by creating a confrontation between the Shiites and other social groups. In this way, they have been able to overcome great crises, although they lose the integrity of society. This study helps to understand the situation of the Shiites in Kuwait and to take an appropriate approach to them and the government.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلی این پژوهش این است که: حضور شیعیان در کویت، چه تأثیری در بقای خاندان آلصباح دارد؟ با توجه به این پرسش، فرضیه پژوهش این است که شیعیان، بهخصوص پس از سال 1990، نقش اهرم تعادل را دارند و اگر آنها در کویت حضور نداشتند، خاندان آلصباح برای حفظ بقایش در مقابل معارضان داخلی و دشمنان خارجی با بحرانهای جدی مواجه میشد.
از اینرو، بیان ویژگیهای خاص جامعه و حکومت کویت، توجه به منحصر به فردبودن جایگاه شیعیان کویت در شکلگیری تاریخی این کشور و مناسبات معاصرش، و معرفی شیعه به عنوان بخشی اصیل از بدنه جامعه کویت و بیان اهمیت و نقش شیعه در ایجاد تعادل و ثبات در کشور، و نیز تبیین نحوه استفاده هوشمندانه حکومت از این ظرفیت شیعه از نوآوریهای این مقاله است.
در این میان، شیعیان از بخشهای مهم و حیاتی برای برقراری ثبات در کویت هستند و اگر آنها در کویت حضور نداشتند، به احتمال بسیار، خاندان حاکم به دست گروههای معارض سقوط میکرد.
بنابراین، اهمیت حضور شیعه از این زمان، به دلیل اوضاع و احوالی است که برای خاندان حاکم پیش آمد، و لزوماً به معنای اقدامات خاصی نیست که شیعیان انجام داده باشند.
باید تذکر دهیم که نقش شیعیان بیش از آنکه مربوط به اقداماتشان باشد، ناشی از صرف حضور آنها است، یعنی در ساختار خاص جامعه کویت، حضور عنصر شیعی موهبتی برای خاندان حاکم است.
این حضور شیعه است که کمک میکند حاکمان برای بقایشان بتوانند با بخشهای متنوع جامعه بازی کنند، گرچه در برخی برههها هم شیعیان عملاً به کمک خاندان حاکم آمدهاند.