چکیده:
نظر به اینکه قواعد فقهی در موارد زیادی به مثابه مبنا در مقام وضع قوانین و یا به منزله دلیل در مقام دادرسی دعاوی خانوادگی، مورد استناد است، هدف از این پژوهش بررسی وضعیت بکارگیری قواعد فقهی در مستندات آراء قضایی صادره در دعاوی خانوادگی و امکانسنجی توسعه بخشی به آن در راستای ایجاد وحدت رویه بیشتر در اجرای مفاد اصل 167 قانون اساسی است. دامنه جمعآوری اطلاعات، آراء قضایی دادگاههای بدوی و تجدیدنظر خانواده و در برخی موارد آراء دیوان، در بازهی سالهای بین 1391 تا 1393 است که در سامانه آراء قضایی پژوهشگاه قوه قضائیه در دسترس عموم است. یافتهها حاکی از آناست که رویکرد قضات به استخدام قواعد فقهی در مستندات به صورت دلیل و موید به دوصورت تصریحی و نقل مضمون است و در برخی موارد علیرغم امکان استناد، مغفول مانده است. تطبیق قواعد فقهی در دعاوی خانواده در حال حاضر اگرچه تا حدی قابل قبول است؛ اما گسترهی امکان این بهرمندی بیش از وضعیت موجود بوده و قابلیت و ضرورت توسعهبخشی آن ثابت میشود. لذا پیشنهاداتی در خصوص شناسایی و تبیین هرچه بهتر قواعد فقهی دارای کاربرد در آراء قضایی و تاکید بر استعمال قواعد فقهی بصورت عامتر و حرکت به سمت وحدترویه قضایی در دادگاه خانواده ارائه شد.
خلاصه ماشینی:
از این رو یکی از مستندات در مقام ارائه دلیل یا موید حکم در مقام صدور آراء قضایی خانواده 2 قواعد فقهی است که البته این امر نزد زوجین و وکلای آنها نیز معمول و مشهود است؛ زیرا یکی از مبانی مهم «ان القواعد الفقهية هى احكام عامة فقهية تجرى فى ابواب مختلفة و موضوعاتها» طبق ماده ۴ قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱رسیدگی به 18مورد از دعاوی خانوادگی در صلاحیت دادگاه خانواده است: ۱ـ نامزدی و خسارات ناشی از برهم زدن آن؛ ۲ـ نکاح دائم، موقت و اذن در نکاح؛ ۳ـ شروط ضمن عقد نکاح؛ ۴ـ ازدواج مجدد؛ ۵ ـ جهیزیه؛۶ ـ مهریه؛ ۷ـ نفقه زوجه و اجرت المثل ایام زوجیت؛ ۸ ـ تمکین و نشوز؛ ۹ـ طلاق، رجوع، فسخ و انفساخ نکاح، بذل مدت و انقضای آن؛ ۱۰ـ حضانت و ملاقات طفل؛ ۱۱ـ نسب؛ ۱۲ـ رشد، حجر و رفع آن؛ ۱۳ـ ولایت قهری، قیمومت، امور مربوط به ناظر و امین اموال محجوران و وصایت در امور مربوط به آنان؛ ۱۴ـ نفقه اقارب؛ ۱۵ـ امور راجع به غایب مفقودالاثر؛ ۱۶ـ سرپرستی کودکان بی سرپرست؛ ۱۷ـ اهدای جنین؛ ۱۸ـ تغییر جنسیت تقنین و قضاوت در نظام حقوقی اسلام، از زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) تا کنون، قواعد فقهی بوده و هست 1 .