خلاصه ماشینی:
"یک جای خالی در جدول استراتفورد باقیمانده، نمایشنامهء خاصی هست که بخواهی اجرا کنی؟سریعا گفتم میخواهم«تراژدی انتقامجویان»را کار کنم و او موافقت کرد و گفت:میتوانیم صحنهء نمایش هملت«جان بیوری»8را برای این اجرا قرض بگیریم.
تایرنی:وقتی قرار است،جدول اجراهای یک فصل را تنظیم کنید،چطور میفهمید که چه اجراها و نمایشنامههایی را باید در جدول قرار دهید؟ نان:برای جواب دادن به این سوال ابتدا باید بگویم که یک فصل استراتفورد چطور برنامهریزی میشود.
اما مهم بود که کاری انجام دهیم که من و کریس و کمپانی به لحاظ هنری به آن ایمان داشته باشیم و درعینحال بتواند تماشاگران را نیز جذب کند.
حال آنکه این حرکت ما برخلاف قوانین ویکتوریایی است که معتقد بودهاند قاب صحنه حد و مرز صحنه را روشن میکند و پشت این قاب،تخیل قرار دارد و آدمهای نمایش از درون این پنجره باید حرف بزنند.
وقتی در یک سالن هستیم که نمیتوان معماری آن را تغییر داد،از چه عواملی میشود برای جهانی شدن شکل اجرایی آن استفاده کرد؟مهمترین عنصر برای ما این است که جایگاه تماشاگران باید بخشی از صحنه باشد.
نان:از خود پرسیدیم،چطور صحنهای بسازیم که قسمتی از جایگاه تماشاگران باشد؟کریس کاری کرد که شکل مدور صحنه از میان برود و روبه سوی جایگاه تماشاگران حرکت کند.
تایرنی:شما برای نزدیک شدن به ایدههای اصلی شکسپیر مجبورید تئاتر سنتی را پشتسر بگذارید و به وسایل و تجهیزات مدرن بپردازید،این یک تناقض نیست؟ مارلی:ما این کار را میکنیم.
میتوانیم زمانی که احتیاج داریم به قدرت ساختاری و مکانیکی نمایش خود پناه ببریم و ایمان دارم که شکسپیر نیز این امر را تایید میکند."