خلاصه ماشینی:
"با انقلاب 57 چه کسانی از چرخهء تئاتر کشور خارج شدند و چه کسانی مسیر جدید را به راه انداختند؟ با بروز انقلاب شرایط بهطورکلی تغییر کرد و جهان به نظرم جوان شد.
تقریبا تمام نیروهای تئاتر میتوانستند در صورت هماهنگی با شرایط جامعه و نیازهای مردم و انتظارات دولت تازه تاسیس به کار خود ادامه دهند.
اما وقتی انقلاب شد در عرصهء عمل،همسنگ استادانم به من میدان عمل دادند و بالاخره پذیرفته شد که جوانها همه در رأس باشند و ما توانستیم دوشادوش پیشکسوتان و استادان خود در تئاتر شهر و سایر سالنهای حرفهای،تئاتر به صحنه ببریم.
باتوجه به دگرگونی سال 57 و ظهور ارزشهای جدید در جامعه،محتوای نمایشها به چه سمت و سویی گرایش پیدا کرد؟ باتوجه به اینکه انقلاب مردم،انقلابی دینی و ارزشی بود و اینکه بلافاصله پس از انقلاب،جنگ تحمیلی پیشآمد و جوانان خانوادههای بسیاری به شهادت رسیدند؛ نمایشهایی با دستمایههای مذهبی،ملی،آیینی و فولکلور به صحنه آمدند،یا نمایشهای که به حوادث انقلاب و شهدای جنگ و نبرد رزمندگان مربوط میشد.
مثلا زندگی شهید«محمد بخارایی» و شهید«امامی»را،یا زندگی«نواب صفوی»و یاران او را در سال 42،مثلا همین آقای «حمید لیقوانی»-برای من جای تاسف است که امروز شرایط کار کردن،آنچنانکه باید، برای او فراهم نمیشود-اولین کسی بود که خطر کرد و ماجرای هفده شهریور را به صحنه برد.
به آنها گفتم درست است که ما تئاتر مذهبی کار میکنیم اما این تنها بخشی از فعالیتهای ماست.
تاثیر کانونها و مساجد،حسینهء ارشاد،حوزهء هنری یا نهادها و ارگانهای مشابه را در جریان تئاتر پس از انقلاب چگونه ارزیابی میکنید؟ همهء این بخشها مکمل یکدیگر هستند و در تربیت نیروها و معرفی آنها به سطوح حرفهایتر نقش به سزایی داشتهاند."