چکیده:
تعاملات روستایی و شهری در برنامه ریزی و آینده نگری مطالعات شهری و روستایی از اهمیت بسیاری برخوردار است . به گونه ای که کوچکترین خلل در این روند منجر به برهم خوردن نظم در سطوح ساختار فضایی می شود. محدودۀ مورد مطالعه در چند دهه اخیر به خصوص بعد از انقلاب اسلامی تحت تأثیر عوامل و نیروهای مختلف اقتصادی و اجتماعی از جمله نیروها و جریان ها و پیوند های روستایی شهری و ارتباطات عمیق و زیاد با شهر اهواز دچار تحولات کالبدی فضایی شده است. در پژوهش مورد نظر برای سنجش متغیر مستقل (روابط روستا و شهر)و متغیر وابسته (تحولات کالبدی-فضایی) از پرسشنامه که از خانوار های روستایی پر شده است استفاده گردیده است .روابط روستا و شهر از جریان های مختلف شکل می گیرد که هر کدام در پرسشنامه با گویه های مختلف بدست آمده اند. سپس نقش آنها بر دگرگونی الگوی کالبدی-فضایی را می سنجیم با استفاده از داده های بدست امده و آزمون رگرسیون میزان تاثیر گزاری بدست امده است.بیشترین جریان ،مربوط به جریان جمعیت ، و جابه جایی ساکنین از روستا به شهر بوده است . که به دلایل مختلف می تواند شکل گرفته باشد. و بعد از آن تعاملات مربوط به مسائل بهداشت و پزشکی نیز قرار دارد. با توجه به مشاهدات کمبود خدمات پزشکی و دارویی و بهداشتی دلیل مناسبی برای مراجعه به شهر اهواز می تواند باشد.کمترین جریان ،خدمات خدمات خوراکی و تغذیه، خدمات توزیعی و فنی و ساختمانی است. باتوجه به شکل گیری جریانات مختلف بین روستا وشهر، یک سویه بودن به سمت سکونتگاههای شهری و عدم شکل گیری پیوندهای روستایی – شهری به خصوص در ناحیه مورد نظر پژوهش کلانشهر اهواز و روستاهای پیرامونی ، و به دنبال آن تحولات شکل گیری شده است.
Introduction: Rural and urban interactions are very important in planning and foresight of urban and rural studies. In such a way that the slightest disturbance in this process leads to disruption of order in the levels of spatial structure. The study area in recent decades, especially after the Islamic Revolution under the influence of various economic and social factors and forces, including forces and currents and rural-urban ties and deep and extensive connections with the city of Ahvaz has undergone physical and spatial changes.Research MethodsIn the study, a questionnaire filled out by rural households was used to measure the independent variable (rural-urban relations) and the dependent variable (physical-spatial changes). The rural-urban relations are formed from different flows that each Which are obtained in the questionnaire with different items. Then we measure their role on the transformation of the physical-spatial pattern using the obtained data and the regression test of the effectiveness.findingsMost of the flow was related to the flow of population, and the movement of residents from the village to the city. Which can be formed for various reasons. And then there are interactions related to health and medical issues. According to the observations, the lack of medical, pharmaceutical and health services can be a good reason to visit Ahvaz.The lowest flow is food and nutrition services, distribution, technical and construction services.ConclusionDue to the formation of different currents between the village and the city, being one-sided towards urban settlements and the lack of rural-urban links, especially in the study area of Ahvaz metropolis and surrounding villages, and subsequent developments have been formed.
خلاصه ماشینی:
محدودة مورد مطالعه در چند دهه اخير به خصوص بعد از انقلاب اسلامي تحت تأثير عوامل و نيروهاي مختلف اقتصادي و اجتماعي از جمله نيروها و جريان ها و پيوند هاي روستايي شهري و ارتباطات عميق و زياد با شهر اهواز دچار تحولات کالبدي فضايي شده است .
پژوهش حاضر به منظور بررسي و تحليل تاثير مناسبات و روابط روستايي- شهري بر تحولات کالبدي فضايي در محدودة بخش مرکزي شهرستان اهواز به انجام رسيده است و مساله اصلي آن حول دو پرسش اصلي تدوين شده که عبارتند از اينکه چگونه روابط روستايي- شهري بر تحولات کالبدي- فضايي روستاهاي ناحيه اثرگذار بوده اند و از چه طريقي مي - توان اين روابط موجود در سطح ناحيه را به روابط مکمل و پيوندهاي روستايي- شهري تبديل نمود؟ هرچند مطالعات علمي مرتبط با مقولۀ روابط و مناسبات شهر و روستا در اينران عمدتا به بررسيهاي هانس بوبک (١٩٣٨ و ١٩٤٨) و اکارت اهلرس (١٩٧٥؛ ١٩٧٦) باز ميگردد، اما سابقۀ جهاني بحث از الزام يکپارچه نگري به سکونتگاههاي انساني در قالب شبکه ها را بيشتر بايد در مباحث والتر کريستالر (١٩٣٣) به بعد جستجو کرد.
غالب بودن اين جريانات و يک سويه بودن به سمت سکونتگاه هاي شهري و عدم شکل گيري پيوندهاي روستايي –شهري به خصوص در ناحيه مورد نظر پژوهش کلانشهر اهواز و روستاهاي پيراموني و به دنبال آن تحولات شکل گيري شده به خصوص در بخش کالبدي و اجتماعي به خصوص در نظام مسک ، منجر به شکل گيري مسايل و مشکلاتي براي ساکنين روستا شده است که با شناخت صحيح اين جريانات و تبديل روابط به پيوندهاي سازنده و مثبت مي توان تعادل منطقه اي را برقرار کرد.