چکیده:
پژوهش حاضر با هدف ابعاد الگوی اثربخشی آموزش های ضمن خدمت مدیران دوره ابتدایی آموزش و پرورش استان هرمزگان انجام شده است. پژوهش از نوع کیفی بود. جامعه آماری شامل صاحبنظران و خبرگان حوزه آموزش اعم از اساتید دانشگاهها و مدیران آموزش و پرورش بودند. تعداد 29 نفر با روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی بررسی اسناد ملی و بین المللی مرتبط با موضوع و همچنین مصاحبه اکتشافی نیمه ساختار یافته بود. طبقه بندی داده ها با روش داده بنیاد و کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) انجام شد. در بخش کیفی برای تعیین اعتبار درونی (قابلیت اعتبار) یافتهها، علاوه بر اینکه دادهها با مطالعه مبانی نظری، پیشینه تحقیق، منابع، مصاحبه با افراد کانونی انتخاب و تأیید شدند، نظرات و رهنمودهای گروهی از خبرگان نیز لحاظ شد و قبل از کدگذاری، جرح و تعدیل نهایی به عمل آمد. برای تأیید دقّت و صحّت دادهها، در مورد اعتبار مطالعه از شیوه بررسی به وسیله اعضای پژوهش استفاده گردید. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که ابعاد الگوی اثربخشی آموزش های ضمن خدمت مدیران دوره ابتدایی آموزش و پرورش استان هرمزگان ابعادی چون فراگیرنده، محتوا، آمادگی، مدرس، تمرین، ارزشیابی، محیط، الزامات اجرایی، ارزشیابی نتایج و سازمان و مدیریت بودند. نتایج کلی پژوهش نشان داد که ابعادی چون فراگیرنده، محتوا، آمادگی، مدرس، تمرین، ارزشیابی، محیط، الزامات اجرایی، ارزشابی نتایج و سازمان و مدیریت بر آموزش های ضمن خدمت مدیران تاثیر گذاشت.
The present study was conducted with the aim of measuring the effectiveness of in-service training model for primary school principals in Hormozgan province. The research was qualitative. The statistical population included experts in the field of education, including university professors and directors of education. A total of 29 people were selected as the sample by targeted snowball sampling method. The data collection tools in the qualitative section were a review of relevant national and international documents as well as a semi-structured exploratory interview. Data classification was performed by data base and coding methods (open, axial and selective). In the qualitative part to determine the internal validity (validity) of the findings, in addition to the data were selected and confirmed by studying the theoretical foundations, research background, sources, interviews with focal people, the opinions and guidelines of a group of experts were taken into account. The final adjustment was made. In order to confirm the accuracy of the data, the validity of the study was used by the research members. Findings of the study indicated that the dimensions of the effectiveness model of in-service training for primary school principals in Hormozgan province were dimensions such as learner, content, readiness, teacher, practice, evaluation, environment, executive requirements, evaluation of results and organization and management. The general results of the research showed that dimensions such as learner, content, readiness, teacher, practice, evaluation, environment, executive requirements, evaluation of results and organization and management affected the in-service training of managers.
خلاصه ماشینی:
آموزش ضمن خدمت ، نظام آموزشي ، مديران دوره ابتدايي ١- دانشجوي دکتري مديريت آموزشي، دانشکده علوم تربيتي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد امارات ٢- استاد، گروه مديريت آموزشي، دانشکده علوم تربيتي، واحد اسلامشهر، دانشگاه آزاد اسلامي، اسلامشهر، ايران (نويسنده مسئول ) m ٣- دانشيار، گروه مديريت آموزشي، واحد علوم تحقيقات ، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران ، ايران ٤- دانشيار، گروه مديريت آموزشي، دانشکده علوم انساني، واحد ساوه ، دانشگاه آزاد اسلامي، ساوه ، ايران ٥- دانشيار، گروه علوم تربيتي، واحد رودهن ، دانشگاه آزاد اسلامي، رودهن ، ايران مقدمه دوره هاي آموزش ضمن خدمت موجب افزايش نظم و انضباط و مهارتهاي موردنياز در بين کارکنان ، افزايش هماهنگي و همسو نمودن کارکنان با سازمان و افزايش رضايت شغلي و بهبود روحيه بين کارکنان ، کاهش حوادث و ضايعات کاري کارکنان ، به هنگام سازي دانش و توانش نيروي انساني در بين کارکنان ، افزايش کمک به تغيير و تحول سازماني ، افزايش تقويت روحيه همدلي و همکاري و افزايش توان بازده کاري در بين کارکنان مي شود (شريعتمداري و همکاران ، ١٣٩٣) سازمانها به منظور آماده کردن کارکنان خود، به راهبردهاي يادگيري، آموزش و توسعه و بهسازي منابع انساني، توجه ويژه اي دارند (سالاس و استاگل ١، ٢٠٠٩).
بحث و نتيجه گيري يافته هاي پژوهش بيانگر آن بود که ابعاد شناسايي شده براي الگوي اثربخشي آموزش ضمن خدمت مديران دوره ابتدايي استان هرمزگان ابعادي فراگيرنده ، مضمون ، آمادگي مدرس ، محيط ، دستورالعمل ها و سياست هاي اجرايي، ارزشيابي نتايج ، سازمان و مديريت مي باشد که با نتايج پژوهش هاي عزتي، يوزباشي و شاطري (١٣٩٦)، تقي پور، ايران زاده و علوي متين (١٣٩٦)، طاهري (١٣٩٥)، پوراسماعيلي، علي نژاد و سلطاني (١٣٩٥) و روآل (٢٠١٨) همسو مي باشد، چرا که آنها نيز در پژوهشهاي خود به نتايج مشابهي دست پيدا کردند.