چکیده:
هدف این نوشتار نقد کتاب نظری به روانشناسی اقتصادی برگرفته از درسنامۀ دکتر محمدحسین تمدن جهرمی است. در بخش مقاله نخست، تاریخچۀ روانشناسیگرایی در تاریخ علم مدرن و ارتباط آن با فلسفه و علوم انسانی و اجتماعی بررسی میشود. بدین منظور روانشناسیگرایی در بریتانیا، مطلوبیتگرایی، روانشناسیگرایی در آلمان، مکتب اتریش و سرانجام دیدگاه جان مینارد کینز معرفی میگردد. روانشناسیگرایی در بریتانیا قائل به قوانین جهانشمولی بود که از تجربه انتزاع گردیده و درصدد توضیح رفتار فردی بود که با فردگرایی روششناختی در هیئت مطلوبیتگرایی و اصل عقلانیت ظاهر شد. اما روانشناسیگرایی در آلمان با رویکردی تاریخی در پی فهم هرمنوتیکی از رفتار انسان و توصیف آن بود. مکتب اتریش تلاش کرد که راه میانهای بپیماید و با وجود اذعان به اعیان فرهنگی و اجتماعی، همچنان در کمند فردگرایی روششناختی باقی ماند. کینز با تأکید بر روحیات حیوانی در فرض رفتار عقلایی انسان تردید کرد و روانشناسی جامعۀ مبتنی بر عرف را پیش نهاد. در بخش دوم، ابتدا ایدۀ روانشناسی اقتصادی تمدن بررسی میشود و سپس نسبت آن با اندیشۀ فیلسوفان و اقتصاددانان پیشین بویژه دیدگاه جان مینارد کینز در این باره نقد و گزارش میگردد. این مقاله سراسر از روش توصیفی و تحلیلی بهره می جوید.
This article aims at reviewing Tamaddon’s idea about economic psychology, which is presented in his book titled as "Views on Economic Psychology". Firstly, the role of psychologism in the history of science and its relevance to philosophy, humanities, and social sciences is introduced. This is to say that, psychologism in Britain, utilitarianism, psychologism in Germany and the Austrian school of economics are reviewed. British psychologism which believes in universal scientific laws abstracted from experiences in order to explain human behavior, is crystallized in methodological individualism and rationalism. German psychologism in its historical approach is to understand and describe human behavior. The Austrian school of economics is somewhere between these two schools of psychologism, meaning that while it recognizes social and cultural entities, it is also indebted to methodological individualism. John Maynard Keynes introduces the concept of animal spirit and shows its impacts on individual behaviors and suggests the economic psychology of a society of individuals based on conventions. Secondly, the economic psychologism ideal of Tamaddon and its relevance to philosophical and economic thoughts, especially to that of John Maynard Keynes’ attitude is surveyed. This article is based on descriptive and analytical methodology.
خلاصه ماشینی:
اولی بخشی از علم اقتصاد و سرانجام نظریۀ انتخاب عقلایی در همۀ علوم اجتماعی شده است و دومی بخشی از روانشناسیگرایی جان استوارت میل (John Stuart Mill)، جان مینارد کینز، و طلایهداران روانشناسی رفتارگرا و اقتصاد رفتاری است (Udehn 2001: 42).
ایدهای که در این نوشتار درصدد نقد آنیم انعکاس روانشناسیگرایی در علم اقتصاد از دیدگاه دکتر محمدحسین تمدن جهرمی است که نخستین بار در مبحث چهارم کتاب گفتارهایی در زمینههای روش علوم، اقتصاد، حقوق عمومی، و فلسفۀ طبیعت (1399) با عنوان روانشناسی اقتصادی و سپس در کتابی با عنوان نظری به روانشناسی اقتصادی (1400)، برگرفته از درسنامۀ او در نیمۀ دوم دهۀ 1340، بهچاپ رسیده است.
آلفرد مارشال کمتر از دیگر اقتصاددانان نئوکلاسیک به درگیرشدن در انتزاع و تجرید تمایل داشت و تأکید میکرد که علم اقتصاد با مردان و زنان واقعی بهعنوان اعضای جامعه سروکار دارد و نه با انسان اقتصادی انتزاعی که در انزوای پرزرقوبرق خود بهسر میبرد (Marshall 1920:12-23, 174 cited Udehn 2001).
نگاه مارشال و جان مینارد کینز به جامعه، بهعنوان اندامواره و اینکه علم اقتصاد با رفتار مردان و زنان واقعی و نه انسان اقتصادی انتزاعی سروکار داد، بسیار بههم نزدیک است.
این موضع تمدن به دیدگاه مارشال نزدیک است که کمتر از دیگر اقتصاددانان نئوکلاسیک به درگیرشدن در انتزاع و تجرید تمایل داشت و تأکید میکرد که علم اقتصاد با مردان و زنان واقعی بهعنوان اعضای جامعه سروکار دارد و نه با انسان اقتصادی انتزاعی که در انزوای پرزرقوبرق خود بهسر میبرد (Marshall 1920: 12-23 cited Udehn 2001).