خلاصه ماشینی:
"این یادداشتهای که از لحاظ زمانی،پیش از بروز هرگونه تجلی انقلاب در هنر نوشته شدهاند،تصویر روشنی از ضرورتی درونیاند که نزدیک به ده سال بعد،به جنبشهای سازمان یافته به رهبری (به تصویر صفحه مراجعه شود) گمان نمیکنم عنوانهای تابلوهایم دقیقا همان عنوانهایی باشند که مردم انتظار دارند در زیر تابلوها ببینند،بلکه چون نقاشی به خودی خود در نظر من کاری اصیل است و چون عنوانهای فرعی تابلوهایم نمایانگر نقاشیام هستند و درنتیجه من تابلویی را پس از تعیین عنوانش نمیآفرینم، شاید چنین پیش بیاید که یکی از بینندگان، در تابلوهایم چیزی ببیند که خودم اصلا چنان چیزی را در آنها نمیبینم.
یکبار کله اعراف کرد که:«گمان نمیکنم عنوانهای تابلوهایم دقیقا همان عنوانهایی باشند که مردم (به تصویر صفحه مراجعه شود) انتظار دارند در زیر تابلوها ببینند،بلکه چون نقاشی به خودی خود در نظر من کاری اصیل است و چون عنوانهای فرعی تابلوهایم نمایانگر نقاشیام هستند و درنتیجه من تابلویی را پس از تعیین عنوانش نمیآفرینم،شاید چنین پیش بیاید که یکی از بینندگان،در تابلوهایم چیزی ببیند که خودم اصلا چنان چیزی را در آنها نمیبینم.
کله شاید با وضوحی بیشتر در مقایسه با هر هنرمند دیگری،به این نکته پی برد که تمام کوششها در صورتی که پای اجبار در میان باشد، بیهوده است7و فرایند کار هنری،فرایندی است سخن نغز و کوتاه زیر، شاید بیانگر خط اصلی طرز تفکر کله باشد:‘«کار هنر نشان دادن دیدنیها و ارائه اشیاء مرئی نیست، بلکه مرئی کردن آن چیزی است که دیدنی نیست و به چشم نمیآید»."