چکیده:
امروزه در ایران یادگیری سازهای کلاسیک غربی از جمله پیانو، رواج قابل توجهی یافته است . می توان گفت یاددهی ساز پیانو علاوه بر بعد تکنیکال، نیازمند بررسی از جنبه های دیگریست که به هنگام آموزش، مدرس باید درنظر داشته باشد. رویکردی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته، رویکرد جامعه شناسانه است. از این منظر، پیر بوردیو جامعه شناس قرن بیستم تاثیرات قابل توجهی بر تیوری های اجتماعی و جامعه شناسی تعلیم و تربیت گذاشته و تحولاتی روش شناختی در این حوزه ها ایجاد کرد ه است. این پژوهش سعی دارد با تکیه بر نظریات بوردیو نشان دهد، فراتر از موضوع استعداد و هوش موسیقیایی، مسایل متعددی وجود دارد که باعث می شود یک هنرجو نسبت به دیگری در اجرای قطعات عملکرد بهتری از خود نشان دهد. ضمن این که چگونه می توان به راهکارهایی دست یافت که علاوه بر آن که باعث رشد و بالابردن مهارت های نوازندگی هنرجویان شود؛ مانع از بازتولید تثبیت و هژمونی طبقه مسلط جامعه گردد؟ در این پژوهش از روش تحقیق، تحلیل محتوا استفاده شده است.
Nowadays, learning classical western instruments such as piano has become significantly popular in Iran. It can be said that teaching piano, in addition to the technical dimension, requires consideration of other aspects that the teacher should consider when teaching.This is an educational and interdisciplinary research. Therefore, to explain and analyze educational topics accurately, a researcher in this field needs to use social research methods and related theories. One of the approaches to research in the social sciences is the result of Pierre Bourdieu's approach to the twentieth century sociologist, which has had a significant impact on social theory and sociology and has created methodological changes in various social fields, including education. Objective after presenting an introduction to music and the history of piano in Iran and explaining Pierre Bourdieu's theory This research tries to show, beyond the subject of musical talent and intelligence,There are several things that make a student better than others playing the piano. In addition, how can solutions be achieved that, in addition to developing and enhancing students' playing skills; Prevent the reproduction of the consolidation and hegemony of the ruling class of society? In this research, the research method of content analysis has been used.
خلاصه ماشینی:
فراتر از این اُفق باید بدین نکته اذعان داشت که نه تنهـا ملـت هـا بـه لحاظ پسندهای هنری خود از جمله : پسند موسـیقیاییشـان واجـد تفـاوت هـا و تمایزهـایی هستند که از میراث های تاریخی و وضعیت اجتماعی آن ها نشأت میگیرد، بلکه هر ملتـی در درون خود دارای گروه ها و طبقاتی است که با ابتنا بر خُرده فرهنگ هـای اختصاصـی خـود، موسیقی مخصوص خود را دارد.
هنگامی که هنرجویی با «سرمایه فرهنگـی» (Cultural Capital) پـایین تـر علـیرغـم تـلاش و تمرین ، سطح نوازندگی خود را نسبت به دیگری ضعیف تر احساس مـیکنـد؛ خـواه نـاخواه به این نتیجه میرسد که از استعداد لازم برخوردار نیست ؛ در نتیجه دچـار یـأس ، نومیـدی و سرخوردگی شده و حتی ممکن است ساز را برای همیشه رها کند.
بنابراین با شرایط مذکور مدرس چگونه باید هنرجو را آموزش دهد که علاوه بـر آن کـه بتواند هنرجویی تربیت کند که ساز کلاسیک را همراه بـا اسـتانداردهای لازم اجـرا کنـد، در عین حال بتواند از «بازتولید اجتماعی» ممانعت کند؟ بوردیو معتقد است که درک و ارزیابی آثار موسیقیایی به قصد هنرجو بسـتگی دارد، کـه این نیز خود تابع هنجارهای عرفی حاکم بر نحوه برخورد وی با آثار موسیقیایی در وضـعیت تاریخی و اجتماعی معین و تابع توانایی هنرجو برای هم نوا شدن با این هنجارها اسـت ؛ کـه از تربیت هنری او ریشه میگیرد.
«تمـایز» از دیدگاه بوردیو به معنی مجموعه تفاوت هایی اسـت کـه در رفتـار و سـبک زنـدگی افـراد جامعه ظاهر میشود؛ دلیل این تفاوت هـا موقعیـت هـای متفـاوت افـراد از لحـاظ سـرمایه و قرارگرفتن در میدان های اجتماعی گوناگون است .