خلاصه ماشینی:
"افراد بشر،چرا، چگونه و تا چه اندازه،رقص را در آداب مذهبی خویش وارد کردهاند؟ از دیدگاهی بسیار گسترده و مقایسهای،میتوان رقص را یکی از رفتارهای انسانی تلقی کرد که-از چشم کسی که میرقصد -عبارت از سلسله حرکات جسم و بدون کلام است که با هدف و به طور آگاهانه،آهنگین و شالودهء آن بر بنیاد یک طرح فرهنگی نهاده شده است.
افسانهء رقصهای شهوانی سالومه،که در برابر آن سر یحیی معمدان را به عنوان جایزه دریافت کرد(سبب این رقصها،یا اطاعت از مادر انتقامجویش بود که از او چنین خواسته بود یااینکه رقص او نشانهء خشم خود او از یحیی،بدان سبب بود که او با تمایلات جنسیاش همدلی نمیکرد)،پیوند منفی با رقص را،زنده نگاه داشت برخی از مسیحیان،هرگونه تکریم و بزگداشتی از جسم،از جمله رقص را معلون انگاشتند: آنان دشمنان بیپردهء جسم بودند با گونهای بیزاری مرتاضانه از احساسات عاشقانه،که میتواند، سبب تحلیل بردن ایمان و تزلزل حالتهای معنویی شود که مطلوب مرینم باکره بوده است."