چکیده:
یکی از مباحث اساسی در تصوف و عرفان اسلامی، بویژه در حوزۀ عرفان نظری، مفهوم کفر، جایگاه آن در هستی و همچنین نقش آن دربارۀ دین و ایمان است. با جستجو در آثار و مکتوبات بهجامانده از عرفای مسلمان میتوان به دیدگاههای متنوعی در این خصوص دستیافت که اگرچه گاه در تضاد آشکاری باهم قراردارند؛ اما پس از بررسی و در کنار هم نهادن این نظرات میتوان به وجود سیر تحولی تدریجی برای این مفهوم در تاریخ تصوف پیبرد. مفهوم کفر از قرن دوم هجری همزمان با ترویج سنت کتابت رسائل عرفانی نزد عرفا و درضمن نظرات گوناگون فقهی و حدیثی ایشان، با مضامینی نزدیک به تلقی متکلمان و فقهای مسلمان از آن مطرحشد و پس از گذشت حدود یک قرن معنای متفاوت و مجزایی یافت که در آثار نامدارانی چون جنید بغدادی و حلاج بهوضوح قابل رؤیت است. کمی بعد این مفهوم در اندیشۀ عینالقضات همدانی به نقطۀ متعالی خود در تصوف و عرفان اسلامی دستمییابد، مفهومی که نهتنها با مفهوم ایمان مانعهالجمع نیست، بلکه حتی در دست یافتن به حق و حقیقت نقشی اصلی ایفامیکند. در این جستار برآنیم از طریق بازخوانی و ارزیابی آراء صوفیانی که درباب کفر سخنگفته یا قلمزدهاند، سرگذشت مفهوم کفر و تحولات معنایی آن در تصوف تا سدۀ پنجم هجری را پیگیری و بررسی نماییم.
One of the basic issues in Sufism and Islamic mysticism, especially in theoretical mysticism, is the concept of "kufr" and its status in the universe as well as its role in religion and faith. By studying written works of Muslim mystics, we can see various views in this regard. However, these views are sometimes in clear contradiction, but through studying and putting together these views, we can realize that this concept have had a gradual development in meaning throughout the history of Islamic Sufism. From the 2nd century A.H., when Sufis started to write their thoughts and teachings, this concept was used in meanings similar to the viewpoints of Muslim theologians ans jurists. Then, its meanings changed differently and separately in the writings of Junayd and Hallaj. For a while, this concept received a transcendental point in Sufism and Islamic mysticism and in the thought of Ayn al-Quzat Hamdani, where not only it does not essentially contradict with faith, but also plays a key role in achieving Right and Truth. In this essay, by studying and analyzing the opinions of the Sufis who have spoken or written about the Kufr, we will inquire the semantic evolution of the concept of kufr in Sufism until the 5th century A.H.
خلاصه ماشینی:
چه مفهومها و معناهایی داشتهاست؟ 2- چرا و چگونه معنای واژۀ کفر در تاریخ تصوف دچار تغییر و دگرگونی شدهاست؟ پاسخ احتمالی ما به پرسشهای فوق این است که اگرچه در سدههای نخستین، بهعلت مرسوم نبودن فرهنگ کتابت در میان صوفیه، عرفان اسلامی بهصورتی نظاممند و مدرسی درنیامدهاست و هنوز بسیاری از مفاهیم و مصطلحات عرفانی پدیدنیامده و بهکارنرفتهاند، اما با توجه به برخی اقوال و آراء موجود از عرفای قرون اولیه میتوان به تفاوت چشمگیر معنا و مفهوم این واژه در سدههای نخستین با معناهای متأخرتر آن پیبرد.
جنید بغدادی با فاصله گرفتن از سالهای نخستین قرن سوم، شاهد تغییر و تبدل اندکی در مفهوم این واژه و استنباط معنایی همچون پنهانشدن و پنهانگردیدن از آن هستیم، چنانکه در میانۀ این سده، جنید بغدادی در تفسیر آیۀ «لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ» سهل تستری برخی دیگر از عرفای این دوره بر مبنای آیاتی از قرآن که صراحتاً بر مسئلۀ کفر و ایمان تأکید میکند، دیگربار در پی تشریح مسئلۀ جبر و اختیار برآمده و دیدگاه خود را دربارۀ آن ارائهمیکنند.
بنابراین و براساس سِرّ قدر، عارف و کافر را سعادتمند قلمدادمیکند و در این مورد پیشگام نظریۀ ژرف شیخ اکبر محیالدین ابنعربی است؛ همو که یک قرن بعد در اندیشۀ عرفانی خویش، کافر و مؤمن را برحسب استعداد عین ثابت خود که همان تجلی و خواستۀ حق است در ایمان و کفر فرمانبردار حضرت الوهی قلمدادمیکند و بنابراین، حقیقت بیان نوح در ذم قوم خویش را مدح ایشان به حسابمیآورد (ابنعربی، ۱۳۸۵: ۲۴۷).