چکیده:
براساس نظریه بینامتنیت، هر متنی، زایش و بازخوانش متون پیش از خود یا معاصر با خود است که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم درآن متن دخالت دارد. استفاده از مفاهیم و تعلیمات نهجالبلاغه وکلمات قصار امام علی(ع) بعد از قرآن، یکی از شیوههاییاست که نویسندگان برای غنای سخن خویش از آن بهرهبردهاند.باتوجه به هدف والای فردوسی در اثرگرانسنگ خود شاهنامه،مبنی بر پاسداشت زبان وفرهنگ پارسی، هدف از پژوهش حاضر شناخت و بیان میزان بینامتنیت کلام امام(ع) در الفاظ و مضامین سرودههای شاهنامه است تا میزان الگوپذیری حکیم توس را از سخنان و مفاهیم ارزشمند امیرمؤمنان برجستهتر سازد. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی روند بینامتنیت در سرودههای شاهانه شاهنامه (متن حاضر)وکلمات قصار امام(متن غایب)پرداختهاست و نتایج حاکی از آن است که گونههای بینامتنی که بهصورت واژگانی، مضمونی وگزارشی میان متن حاضر و غایب صورت گرفتهاست بیانگر روابط بینامتنی میان دو متن به صورت نفی جزئی، نفی متوازی ونفی کلی است وشایان ذکر است که پربسامدترین رابطه بینامتنی نفی متوازی است که به شیوۀ مضمونی یا الهامی است و تناص واژگانی به دلیل تأکید فردوسی بر عدم کاربرد الفاظ عربی،از کمترین بسامد برخوردار است.
ببناء علی ان کل نص هو الولاده و اعاده القراءه للنصوص التی جاءت قبلها او تکون معاصرها، اثرت هذه النصوص فیه مباشره او غیرمباشره. یعتبر استخدام المفاهیم و تعالیم نهج البلاغه و الکلمات القصار للامام علی (ع) احد الطرق التی کان المولفون یستعملونها لاثراء کلامهم بعد القران منذ مده غیر قلیلیه. نظرا الی غرض فردوسی فی کتابه اثره العظیم، شاهنامه، علی اساس عنایته باللغه و الثقافه الفارسیه؛ الهدف الريیس من هذه الدراسه هو المعرفه و الاشاره الی مدی التناص لکلام الامام علی (ع) فی الفاظ و مضامین اشعار الفردوسی لتبیین تاثر الحکیم بمفاهیم کلام الامام علی (ع). تعالج فی هذه الدراسه العملیه التناصیه بین قصايد شاهنامه الملکیه (النص الحاضر) و بین الکلمات القصار للامام (النص الغايب) علی اساس المنهج الوصفی- التحلیلی. یستنتج من هذا البحث ان انواع التناص بین النص الحاضر و النص الغايب قد کانت لفظیه و معنویه و تقریریه و تمثل العلاقات التناصیه بین النصین بالاجترار و الامتصاص و الحوار. جدیر بالذکر ان الامتصاص اکثر استعمالا فی الصله التناصیه التی تکون علی طریقه المعنویه و اما التناصیه اللفظیه اقل استعمالا فیها و هذا یدل علی شده اجتناب الفردوسی من استعمال الالفاظ العربیه فی اثره.