چکیده:
در این مقاله پاسخ ابنسینا به دو پارادوکس کیت فاین درباره ماده و صورت را بررسی کردیم. پارادوکسهایی که در ذیل نظریه ماده - صورتگرایی ارسطوئی طرح میکند و مفروضات ارسطویی را از منظر آنها میسنجد. پاسخ ابنسینا به این پارادوکسها مهم است زیرا مزایا و کاستیهای احتمالی موجود در ماده-صورتگرایی سینوی را مشخص میکند. بر این اساس در مقاله: نخست، میپردازیم به پارادوکسی، درباره امکان تمایز میان دو شیئی که صورت و ماده مشترک دارند. برای رفع پارادوکس، سه آموزۀ انتقال ماده، صورت مشترک و ترکیب قابل طرح است با انکار هر آموزه پارادوکس حل میشود ابنسینا پارادوکس اول را با انکار صورت مشترک پاسخ میدهد. دوم، میپردازیم به پارادوکسی، درباره تغییر ماده در یک شی و حفظ اینهمانی آن در طول زمان، که نشان دادیم ابنسینا در این موضع نمیتواند پارادوکس را حل کند و تنها راه ممکن ابنسینا نسبی کردن رابطه جزئیت ماده به شاخص زمان است.
This article examines Avicenna's response to Kite Fine's paradoxes about matter and form. He formulates these paradoxes under the theory of Aristotelian Hylomorphism and analyzes Aristotelian assumptions from their point of view. Avicenna's response to paradoxes is essential because it identifies the possible advantages and disadvantages of Avicenna's theory. The first paradox concerns the possibility of distinguishing between two objects that have a common form and matter. Fine offers three doctrines to solve the paradox: material migration, common form, and simple composition. Rejection of any doctrine removes the paradox. He pursues solutions by rejecting simple composition. The solutions involve examining the relationship between time index and composition, but Avicenna responds to the first paradox by rejecting the common form. The second paradox concerns the matter variation in an object and maintaining that object's identity over time. According to Fine, the paradox will not be solved if we reject the material migration and the common form. Again, the solution is to abandon the doctrine of simple composition, but Avicenna cannot solve the paradox by rejecting the common form. We examined several different answers from Avicenna's perspective, but we have shown that Avicenna cannot solve the problem.
خلاصه ماشینی:
دوم ، ميپردازيم به پارادوکسي ، درباره تغيير ماده در يک شي و حفظ اينهماني آن در طول زمان ، که نشان داديم ابن سينا در اين موضع نمي تواند پارادوکس را حل کند و تنها راه ممکن ابن سينا نسبي کردن رابطه جزئيت ماده به شاخص زمان است .
(١٧,Fine, A Puzzle Concerning Matter and Form) نکته مهمي که فاين متذکر ميشود، اين است که هر چند با قائل شدن به اينکه صور شخصي (و نه صورکلي ) در ترکيب اشياء جزئي داخل ميشوند، پارادوکس سقراط و 1.
حال سوال اين است که اين دو آميب اينهمان هستند يا متمايز؟ (٢٠,Fine, A Puzzle Concerning Matter and Form) اگر متمايز باشند (که ظاهرا اينگونه است )، بايد گفت انتقال رخ داده است ؛ زيرا دو شي متمايز با صورت مشترک داريم که ماده يکساني دارند.
با اين حال ترکيب ساده با دو مشکل مواجه است Fine, A Puzzle) Concerning Matter and Form,25-26) «گزينشي بودن »١: ماده ترکيب در زمان هاي مختلف متفاوت است .
در واقع او توضيح دهد چطور شيئي در طول زمان ماده اش تغيير ميکند؟ فاين چند راه حل ارائه ميدهد، که در همه آنها ترکيب ساده کنار گذاشته ميشود Fine, A Puzzle) :Concerning Matter and Form 26-30.
(Fine, A Puzzle Concerning Matter and Form,30) به گفته فاين ، يک راه حل ، براي پارادوکس دوم آن است که انکار کنيم ، شيئ ميتواند در زمان هاي مختلف ماده هاي متفاوت داشته باشد.