چکیده:
باصری ها یکی از ایلات فارس زبان ساکن استان فارس هستند که در رخدادهای سیاسی اواخر عصر قاجار تاثیرگذار بوده اند. از جمله این نقش آفرینی ها حمله تعدادی از تیره های این ایل به منطقه خور و بیابانک در سال 1336 ق بوده است. پژوهش پیش رو درصدد است تا زمینه های یورش باصری ها به منطقه خور و بیابانک و سرانجام آن را به شیوه توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای مورد بررسی قرار دهد. مهم ترین منبع درباره این رویداد نسخه خطی قصیده جندقیه سروده میرزا محمدعلی منشی باشی است. حضور سراینده در متن حادثه، اهمیت این اثر و لزوم بهره گیری از آن در پژوهش حاضر را دوچندان کرده است. یافته ها بیانگر این واقعیت است که سه عامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در یورش باصری ها به منطقه خور و بیابانک موثر بوده است. بدین ترتیب که رمضان خان باصری پس از ناکامی در تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی خود در فارس و بدنبال وضعیت اجتماعی بحرانی آن ایالت تلاش کرد تا در منطقه دیگری به اهداف خویش دست یابد. بنابراین با در نظر داشتن وضعیت آشفته خور و بیابانک که معلول ضعف حاکمیت مرکزی و عملکرد نامناسب حاکمان آنجا بود، این منطقه را برای تحقق بلندپروازی های خود مناسب یافت.
Baseri is a Persian language tribe in Fars province with a considerable
role in political affair of late Qajar period. One of them was a raid to
the Khor and Biabanak in 1336 A.H by some of the members of that
aforementioned tribe. This research with its descriptive-analytic
method tries to explain the backgrounds behind the raids of Ramezan
Khan to Khor and Biabanak based on well as library’s resources and
the most important resources is Manuscripts of Gandaqie Ballad by
Mohammad Ali Monshi Bashi and his presence in that event duplicate
its importance as well as the necessity of its use. The findings show the
considerable effect of political, social and economic components in the
raid which was done by boeris to the Khor and Biabanak. Ramezan
Khan baseri made the attempts in the other region for his purposes after
his defeat in Fars province so he considered the turbulent situation in
Khor and Biabanak and selected this region for his purposes.
خلاصه ماشینی:
فرضــيۀ اين نوشــتار آن اسـت که رمضـان خان پس از آنکه نتوانسـت به اهداف سـياسـي و اقتصـادي خود در کسـب عنوان کلانتري ايل باصــري و به دســت آوردن مرتع در ايالت فارس دســت يابد، به دليل يک هم ســتيزي طايفه اي که به قتل يکي از خوانين باصـري توسط وي انجاميد و نيز اوضاع نامساعد اجتماعي ايالت فارس که به دليل حضـور انگليسـيها درگير قحطي و ناامني شـده بود، از اين ايالت خارج شـد و با در نظر داشـتن مؤلفه هايي همچون کاهش نظارت حکومت مرکزي در مناطق کوير مرکزي ايران و نارضــايتي ســاکنان اين مناطق از حاکمان خود ســرانجام خور و بيابانک را براي به دســت آوردن چراگـاهي منـاســـب براي خود و همراهـانش برگزيد.
در توضـــيحاتي که عبدالکريم حکمت يغمائي بر کتاب «جندق و قومس در اواخر دوره قاجار» (هنريغمائي، ١٣٦٣) نوشــته اســت ، ضــمن اشــاره به مـاجراي يورش رمضـــان خان به منطقه خور و بيابانک ، به برخي از ابيات قصـــيده جندقيه که گويا نسـخه اي از آن را در اختيار داشـته به عنوان شـواهد تاريخي اين رويداد اسـتناد شده است .
٢ – ٤ – ٢ - زمينه هاي اجتماعي اگرچه ناکامي رمضـان خان در تصاحب عنوان کلانتري ايل باصري در رقابت با خوانين باصري فارس و قتل يکي از آن ها دليل اصـلي خروج وي از فارس به حسـاب ميآيد اما در کنار اين مؤلفه مشـــکلات عـديـده اي کـه بـه يـک بحران اجتماعي در فارس انجاميده بود نيز به گونه اي ديگر در خروج رمضان خان از فارس و نهايتا يورش وي به منطقه خور و بيابانک سهيم بوده است .