چکیده:
در دنیای باستان و پس از ایرانیان پارتی، ساسانیان هماوردان نیرومند امپراتوری روم و سپس بیزانس بودند. همچنین تاریخ ساسانیان، نقطه اوج تاریخ شرق باستان و آخرین دوره تاریخ مردم ایران پیش از برآمدن اسلام است. هم ازاین رو، سال هاست که پژوهندگان ایرانی و ناایرانی، به پژوهش درباره تاریخ، اقتصاد، فرهنگ و دین و جامعه ایرانی در دوره ساسانیان می پردازند. کتاب «مبانی تاریخ ساسانیان»، نوشته کلاوس شیپمان، باستان شناس آلمانی، پژوهشی است فشرده درباره تاریخ، دین، اقتصاد، باستان شناسی و هنر ساسانیان که در سال 1990 چاپ شده است. آگاهی های این کتاب، پژوهندگان متخصص تاریخ ساسانیان را خرسند نخواهد کرد، اما برای دانشجویان و علاقه مندان به مطالعه تاریخ ساسانیان سودمند خواهد بود. این کتاب را مترجم نام آور، کیکاوس جهانداری از آلمانی به فارسی برگردانیده است و چاپ اول آن در سال 1384 از سوی نشر و پژوهش فرزان روز منتشر شده است. در این جستار به نقد محتوایی و شکلی کتاب و دیدگاه های نویسنده آن و نیز ارزیابی ترجمه فارسی این کتاب خواهیم پرداخت
After the decline of the Arsacid Empire, Sasanians were strong antagonists
of the Roman and then Byzantine empires. Also, Sasanian history was the
apex of the ancient East and the last period before the advent of Islam in
Persia. Iranian and non-Iranian scholars have been engaged in the research
into the history, economy, culture, religion, and society of the Persia of
Sasanian era. Grundzuge der Geschichte des sasanidischen Reiches
(1990), authored by Klaus Schippmann, a German archeologist, is a
concise study of the Sasanian history, religion, economy, and archeology
and art. The information contained in this monograph will not please the
experts on the Sasanian history. It will however be of use for the students
and those interested in the history of the period. Kaykavus Jahandari, a
renowned translator, has translated the book from German into Persian
under the title Mabani-ye Tarikh-e Sasaniyan (Outlines of the History of
Sasanian Empire). The first edition was published in 2005 by Farzan-e
Ruz. This essay is a review of both the content and the form of the book,
the viewpoints provided by the author, and an appraisal of the Persian
translation.
خلاصه ماشینی:
(نک : دريايي، ١٣٨٣؛ دريايي، ١٣٩٢) همچنين با دستاوردهاي پژوهندگاني که در چند دهۀ گذشـته ، تاريخ ساسانيان را در فصل هايي از کتاب هاي خود پژوهيده اند و يا برهه ايي از تاريخ ســـاســـانيان را دســـت مايۀ پژوهش خود قرار داده اند (براي نمونه نک : فراي، ١٣٧٣؛ فراي، ١٣٨٣؛ پيگولوسـکايا، ١٣٧٧؛ کولسـنيکف ، ١٣٨٩؛ آلتهايم و استيل ، ١٣٨٢؛ ويسهوفر، ١٣٨٢؛ لوکونين ، ١٣٧٢؛ وينتر و ديگناس ، ١٣٨٦؛ زرين کوب ، ١٣٧٣؛ شاپورشهبازي، ١٣٨٩؛ پورشريعتي، ١٣٩٨)، اکنون شناخت بهتري از تاريخ و جامعۀ ايراني در دورة سـاسـانيان داريم .
در ص ١٠٧-١٠٨ نيز متن درست ترجمه نشده و داراي ابهام و ايرادهاي نگارشي و ويرايشي است : به گمان من اين طرز فکر مبالغه آميز اســـت زيرا «دينکرت »، «اثري دربارة مجموع دين »، که کتابي اسـت به پهلوي، زبان از دوران پس از سـاسـانيان ، که همان طور که دوشن گيمن به حق عقيده دارد، جنبه هاي ليبرال و آزادانديشــي خســرو را به ما مينماياند، اين واقعيت را هم که الهه آناهيتا از زمان خسـرو دوم تا پايان دولت سـاساني بيش از پيش به چشم ميخورد و خود را نشان ميدهد، حال چه بر روي سکه ها، چه بر نقش برجسته ها يا در آيين پرستش بايد در نظر داشت .