چکیده:
هدف این پژوهش مقایسه ی بازدهی حاصل از استراتژی قدرت بنیادی و استراتژی اخلالی در بازار سهام ایران است. قلمرو مکانی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی سالهای بین 1392 تا 1398 می باشد. در این پژوهش، استراتژی قدرت بنیادی و استراتژی اخلالی متغیرهای مستقل و بازدهی حاصل از استراتژیهای مذکور متغیرهای وابسته می باشد. پژوهش حاضر در زمره پژوهشهای کاربردی و از لحاظ ماهیت در زمره پژوهشهای توصیفی و در دسته پژوهشهای همبستگی قرار می گیرد. بر اساس روش حذف سیستماتیک تعداد 140 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور توصیف و تلخیص داده های جمع آوری شده از آمار توصیفی و استنباطی و به منظور تحلیل داده ها از آزمون تساوی میانگین نسبت ها استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشان داد بازدهی حاصل از استراتژی قدرت بنیادی و اخلالی در دوران احساسات بالا، بیشتر از دوران احساسات پایین است. نتایج دیگر نیز نشان داد که بازدهی حاصل از استراتژی قدرت بنیادی و اخلالی در میان سهام با محدودیت های آربیتراژ بالا، بیشتر از سهام با محدودیت های آربیتراژ پایین است. نتایج بهدستآمده در این پژوهش با مستندات اشاره شده در چارچوب نظری پژوهش و ادبیات مالی مطابقت دارد.
خلاصه ماشینی:
در عمل نيز آربيتراژ به عنوان استراتژي تعريف ميشود که بازار را ناکارا يافته و هنگاميکه قيمت هاي اوراق بهادار به ارزش هاي بنيادي خود برگشت ميکنند، بازده هاي ممتازي را به دست ميدهد (فضل زاده و چناري بوکت ، ١٣٩٧) محدوديت در آربيتراژ به عنوان محدوديت هايي در توان سرمايه گذاران منطقي براي بهره برداري از ناکارايي بازار بروز ميکند (فضل زاده و همکاران ، ١٣٩٧) پيشينه پژوهش - پيشينه داخلي عباسي موصلو و همکاران (١٣٩٨)، در پژوهش خود با عنوان بررسي رابطه معامله گري اخلالي و بازده سهم در بازار سهام ايران ؛ به بررسي روابط بين متغيرهاي مذکور پرداختند؛ بررسي تأثير ارزش وقفه اي ريسک معامله گران اخلال گر بر بازهي سهام شرکت هاي مورد مطالعه با استفاده از مدل رگرسيوني دو متغيره نشان داد که معامله گران اخلال گر بر بازدهي سهام اين بازار تأثير معناداراي دارند و اثر اخلال سيستماتيک بر اثر نقدي اخلال غلبه دارد؛ يعني معامله گران اخلال گر مي توانند با اتخاذ استراتژي اخلالي و تحميل ريسک خود بر بازار عايدي بيشتري از معامله گران عقلايي با استراتژي معکوس به دست آورند.