چکیده:
با گسترش دموکراسی بعد از دهه 1990 در جهان، موضوع حکمرانی و مردمسالاری بیشتر مورد توجه واقع شد و این موضوع اهمیت یافت که چطور میتوان حکمرانی را به سمت مردمیشدن پیش برد. مردمیسازی حکمرانی به تلاشهای جنبشهای اجتماعی و نهادهای غیردولتی برای خلق فضاهای جدید مشارکتی در کلیه عرصههای حکمرانی اشاره دارد که این مشارکت منجر به تغییر و شکلدهی مجدد به رویههای حکمرانی میشود. پژوهش حاضر به شیوه مروری انجام شد. روش گردآوری اطلاعات موردنیاز، کتابخانهای و ابزار گردآوری نیز فیش-برداری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه متون مرتبط با مردمی-سازی حکمرانی بود که متون مرتبط به صورت هدفمند انتخاب شدند. نتایج مربوط به یافتههای تحقیق نشان میدهد مردمیسازی حکمرانی بیشتر بر حقوق شهروندان و عدالت اجتماعی تاکید دارد. مردمیسازی حکمرانی تلاش دارد قدرت عمومی را مجددا سازماندهی نماید و از طریق طرحهای مشارکتی نهادی که مردممحور است از تسلط نخبگان متنفذ محلی جلوگیری کند. بدنه اصلی مردمیسازی حکمرانی بازشدن ساختار نهادهای حاکمیتی به مشارکت مردمی، جامعه مدنی محلی و جنبشهای اجتماعی است که از طریق نوعی حکمرانی مشارکتی، سیاستهای محلی-ملی بهدرستی تدوین شده و فضاهای حیاتی جامعه در اقتصاد، سیاست، فرهنگ، آموزش حفاظت میشوند. مردمیسازی حکمرانی وابسته به حزب و گروه خاصی نیست بلکه نوعی تعمیق دموکراسی با رویکرد اجماع عمومی در تمامی عرصههای کنش اجتماعی-سیاسی و اقتصادی است.
خلاصه ماشینی:
برای مثال جهاد سازندگی که با شعار رسیدگی به مناطق محروم و دور افتاده در ایران تأسیس شد اوایل انقلاب که متشکل از نهادهای مردمی و دولتی در کنار هم بودند و در هر زمینهای که نیاز به کار فرهنگی جهادی اقتصادی دفاعی بود ورود میکردند و به رفع خلء های موجود میپرداختند و در این راستا دولت و مردم خود را جدای از هم نمیدیدند و در یک راستا به دور از دوگانه سازی به تحقق اهداف پرداختند.
سیاستهای اقتصاد نئولیبرالی که بعد از دولت سازندگی مطرح شد؛ بیشتر خصوصیسازی را نهادینه کرد تا مردمیسازی؛ این موضوع سبب شد که اغلب مردم و نهاهای مردمی نظیر تعاونیها رشد قابل توجهی نداشته باشند و اساس تشدید روند فرایند پولیشدن اقتصاد و کاهش نقش و مشارکت مردم عمل مردمیسازی حکمرانی را با خلء بسیار جدی مواجه کرد که ضروری است این مهم بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد که برهمین اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر کندوکای مفهومی در مردمیسازی حکمرانی است.
وارن ٢ )٢٠١٤( معتقد است پیچیدگیهای سیاسی و اجتماعی باعث شده شکل جدید حکمرانی بر عدم تمرکز و مشارکت تاکید نماید این شکل جدید حکمرانی در پاسخ به ناتوانی نهادهای سیاسی و اقتصادی در تأمین نیازهای شهروندان صورت میگیرد در واقع نوعی حکمرانی مردمی متولد میشود که براساس آن نهادهای جدید دموکراتیک و مردم در تعاملی متقابل و پایدار به مشارکت در تمامی عرصهها میپردازند.
اساسا مشارکت و درگیرکردن افراد موجب تکامل روحی و جسمی خود مردم نیز میشود؛ جامعهای که بتواند احساس سودمندی و مشارکت در امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را پرورش دهد، و توجه به مسائل دستهجمعی را تقویت نماید به شکلگیری شهروندانیآگاه و مسئولیتپذیر کمک می - کند و این شهروندان دلبستگی مستمری به فرایندهای حکمرانی خواهند داشت )عرب و خاکزند، ١٤٠٠: ٦٢(.