چکیده:
محله به عنوان پدیده ای «فضامند» هم دارای حدومرز صریح و ضمنی و هم به عنوان یک «گروه اجتماعی » دارای همگونی در ویژگی های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی ساکنان خود است . برخلاف دوران ماقبل مدرن ، با ظهور عصر مدرن واگرایی بین دو مفهوم «محله » و «اجتماع محلی» آغازشده و به مرورزمان به ویژه در شهرهای بزرگ بیشتر شد. شهرگرایی و سبک زندگی مادرشهری ازجمله عوامل تاثیرگذار بر این جریان بوده است . پژوهش حاضر باهدف شناخت میزان انطباق محله با کیفیت های اجتماع محلی در مقیاس مادرشهری انجام گرفته است . این پژوهش ضمن تاکید بر جنبه کاربردی بودن آن ، با فن پیمایشی و به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است . شیوه ی گردآوری داده ها اسنادی- میدانی بوده است . جامعه ی آماری ساکنین محله ی شمیران نو مادرشهر تهران بوده است که ١٠٠ نفر از ساکنین به صورت نمونه گیری هدفمند و بر اساس تعداد و موقعیت بلوکهای موجود در محله مورد پرسشگری قرارگرفته اند. برای تجزیه وتحلیل داده های گردآوریشده از روش های کمی ، شامل آزمون تی تک نمونه ی و رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شده است . نتیجه ی آزمون های تجربی نشان داد که میزان برخورداری محله شمیران نو به عنوان یک قلمرو جغرافیایی از ویژگیهای اجتماع محلی در حد متوسطی (معادل میانگین مفروض پژوهش ٣) ارزیابیشده است . سطح هویت محله ای (حس تعهد، تعلق و دلبستگی ساکنین به محله ) به عنوان یکی از مولفه های اجتماع محلی در محله ی شمیران نو نسبتا بالا (میانگین ٣/٣٢) بوده است ؛ لیکن این وضعیت ، سبب شکل گیری و بهبود تعاملات و همبستگی اجتماعی (روابط همسایگی، مشارکت ، امنیت و اعتماد) درونی ساکنین محله نشده است . نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد اغلب شاخص های شهرگرایی به عنوان متغیر مستقل دارای روابط و اثرات منفی بر مولفه های اجتماع محلی بوده اند و ازجمله عوامل مهم کمرنگ شدن ویژگیهای اجتماع محلی در محله موردمطالعه بوده اند.
The neighborhood as a "spatial" phenomenon has both explicit and implicit boundaries and as a "social group" has homogeneity in the social, economic and cultural characteristics of its inhabitants. Unlike the pre-modern era, with the advent of the modern age, the divergence between the two concepts of "neighborhood" and "local community" began and increased over time, especially in large cities. Urbanism and the mother city lifestyle have been among the factors influencing this trend This research, while emphasizing its applicability, has been done by survey technique and descriptive-analytical method. The method of data collection was documentary-field. The statistical population was the residents of Shemiran No neighborhood of Madarshahr, Tehran. Qualitative and quantitative methods including one-sample t-test and multivariate regression were used to analyze the collected data. The results of experimental tests showed that the degree of adaptation of the physical territory of Shemiran No neighborhood to the characteristics of the local community has been assessed as moderate, so that the level of neighborhood identity in Shemiran No neighborhood has been moderate and high; However, this situation has not led to the formation and improvement of interactions and internal social solidarity of neighborhood residents. So that the level of social solidarity among the residents of the neighborhood has been below average. The results of multivariate regression test also showed that all most of the indicators of urbanism as an independent variable have negative relationships and effects on the components of local community.
خلاصه ماشینی:
ازجمله تحقيقات داخلي نيز ميتوان به پژوهش هاي صرافي و همکاران (١٣٨٨)؛ بررسي نظري مفهوم محله و بازتعريف آن با تأکيد بر شرايط محله هاي شهري ايران "؛ عبدالله زاده طرف و همکاران (١٣٨٩)" بسط مفهوم محله با آناتومي مفهوم اجتماع "؛ عبداللهي (١٣٩٢)" ارزيابي ابعاد اجتماعي محله هاي شهري کلان شهر شيراز در چارچوب ديدگاه سرمايه اجتماعي "؛ موسوي و صفري (١٣٩٤)" رشد شهرگرايي و احساس تعلق محله اي "؛ زياري و حبيبيان (١٣٩٥)" محلات همزيست معرفي الگويي از اجتماع محلي پايدار "؛ زماننزداه دربان (١٣٩٦)" سنخيت شناسي عوامل تأثيرگذار بر «هويت و حس مکان » در سير تحول «نظريه محله » با رويکرد فراتحليل "؛ حسيني و سلطاني (١٣٩٧)" تحليل تطبيقي مفهوم محله در نظام سنتي شهرهاي ايران با الگوهاي مشابه (جايگزين ) دوره معاصر "؛ رحمت آبادي (١٣٩٨)" محله ، روابط همسايگي و انزواي اجتماعي "؛ سليماني و همکاران (١٣٩٨)" بررسي برساخت محله و اجتماع محلي در گفتمان هاي شهرشناسي و برنامه ريزي شهري (نگاهي به تجربه ي جهاني و ايران )"؛ و معروفي و دولابي (١٣٩٩)" معاصر سازي مفهوم "محله " در شهر ايراني با نگاه بر مباني برنامه ريزي محله مبنا " اشاره کرد.