چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مسئلۀ تحققپذیری علم دینی در حوزۀ علوم طبیعی است. در این راستا نخست ضمن تحلیلی بر مسئلۀ تحققپذیری علم دینی بهطورکلی، به بررسی تحققپذیری آن در یکی از زمینههای خاص، یعنی آموزش علوم طبیعی (شامل فیزیک، شیمی، زیستشناسی و زمینشناسی) پرداخته شده است. سپس بهمثابۀ یکی از راهحلهای مسئله در حوزۀ آموزش علوم طبیعی، پیشنهاد (فرضیه) نگارنده با عنوان «آموزش خداباورانۀ علم در ساحت نگرش» بررسی شده است. این راهحل پیشنهادی به روشی تحلیلی از یک منظر، سازگاری و همخوانی آن با نظریههای علم دینی انتخابی (نظریۀ گلشنی و جوادی آملی) بررسی شده و از منظری دیگر، بهمثابۀ یک برساختۀ آموزشی، بررسی سازگاری و انسجام درونی آن را صورت داده است. براساس یافتههای این پژوهش، در مقام تحققپذیری نظریههای علم دینی در آموزش علوم طبیعی، باید بر «تعلیم و تربیت دینی با محوریت پرورش نگرش خداباورانه» تاکید کرد. این امر از استلزامات نظریههای علم دینی در آموزش علوم طبیعی است. از سوی دیگر معیار سازگاری و انسجام درونی برساخته، با «پرورش نگرش خداباورانه در آموزش علوم» نامتعارض نیست که اجتماع سازگار این دو، در «آموزش خداباورانۀ علم در ساحت نگرش» خود را نشان میدهد. درنهایت اینکه «آموزش خداباورانۀ علم در ساحت نگرش» بهمثابۀ راهحلی سازگار و منسجم، موضوع تحققپذیری نظریههای علم دینی در حوزۀ علوم طبیعی را به سطحی بسیار اجراییتر و عملیتر میآورد که با نظریههای علم دینی انتخابی سازگار است و معیارهای حداقلی و مشترک این نظریهها را برآورده میکند. همچنین هم با آموزش علوم تعارضی ندارد و متخصصان این حوزه آن را درک میکنند.
This paper aims to examine the problem of the realization of religious science in the field of natural sciences (including Physics, Chemistry, Biology, and Geology). In this regard, firstly, while analyzing the problem of the realization of religious science in general, it is investigated its realization in one of the special fields, that is, the education of natural sciences, and then, as one of the solutions to the problem in the field of natural science education, the author's proposal (hypothesis) titled "Theistic Education of Science in the Realm of Attitude" is examined. This proposed solution has been analyzed analytically and has been investigated from two points of view: its compatibility with selected religious science theories (Golshani and Javadi Amoli theories) and its compatibility and internal coherency as an educational construction. The findings of this research show that in terms of the realization of the religious science theories in the field of natural science education, it is necessary to emphasize " Religious Education with a focus on Attaining the Theistic Attitude ", which is one of the requirements of this realization. On other hand, "Attaining Theistic Attitude in Science Education" is not incompatible with the criterion of consistency and internal coherency of the construction, which the compatible combination of these two constructions leads to " Theistic Education of Science in the Realm of Attitude ". Finally, it is shown that " Theistic Education of Science in the Realm of Attitude " as a consistent and coherent solution, brings the issue of the realization of the theories of religious science in the field of natural sciences to a much more effective and practical level, which is compatible with the selective theories of religious science (that is consistent and meets the minimum and common criteria of these theories), and does not conflict with standard science education and is more understandable for experts in this field.
خلاصه ماشینی:
بیتوجهی به این تمایز ظریف و دقیق و خلط آنها، منشأ خطا شده است؛ بهگونهای که بسیاری از مقالات که در عنوان آنها اصطلاح تحقق-مجزا و مستقل از امکان و معناداری- آمده است، درواقع تهی از موضوع تحقق عملی هستند؛ از اینرو بدون در نظر داشتن ظرف و بستر تحقق، صحبتکردن دربارۀ تحققپذیری نظریه بیمعناست؛ یعنی تحققپذیری علم دینی، برای مثال در آموزش علوم طبیعی یا انسانی، باید درهمتنیده و یکپارچه تحلیل شود؛ در غیر این صورت تحلیل صرف نظریه، ماندن در سطح نخست است.
این چالش را در حوزه آموزش علوم میتوان اینگونه صورتبندی کرد: برساختۀ «آموزش دینی علم» یا «آموزش علم دینی» چقدر میتواند سازگاری و انسجام درونی داشته باشد، یا عنوان «دانشگاه اسلامی» چقدر میتواند سازگار باشد؛ از این حیث که رسالت دانشگاه چیست و اسلامیبودن یا دینیبودن به مفهوم عام به چه معناست و آیا این دو با هم سازگارند؟ از دیدگاه سجادی (1400 الف) برساختهای مانند آموزش دینی علم میتواند با تعابیری جزمگرایانه از دین ناسازگار باشد؛ یعنی جانبداری از باورهای دینی به هر قیمت و بهمثابۀ اصلی ثابت و جزمی، ممکن است در تعارض با برخی اهداف آموزش علوم- مانند تفکر انتقادی- قرار بگیرد؛ بنابراین چالش و پرسش بسیار مهم و در عین حال حداقلی که میتواند فراروی نظریههای علم دینی باشد، سازگاری و انسجام درونی برساخته حاصل از کاربست نظریههای علم دینی در ظرف و زمینۀ تحقق آنهاست.