چکیده:
حضور جهادگرایی نو در عرصۀ سیاست جهانی، تجربهای تازه را در دسترس دانشمندان سیاست نهاد. این حضور بهمثابه امکانی گشوده و پویا، خود را به جهان بیرون عرضه میدارد و میکوشد تا پیامی دیرینه را در قالبی نامانوس و بسیار نوآمد در هیئت خشونت و ترور عرضه نماید. حضور جهادگرایی نو را نمیتوان فارغ از مفهوم قدرت نزد ایشان فهم نمود و این فهم را باید ضمن توجه به کنش جهادی از یکسوی و التفات به ذهنیت و فهم ایشان از موقعیت از سوی دیگر تحصیل نمود. نوشتار در بخشهایی چند سامان یافته است. پس از طرح مسئله، به نوجهادگرایی بهمثابه چهرۀ قدرت حاشیهای میپردازد و این جریان را در عرصۀ سیاست جهانی میکاود. در ادامه بخش امر سیاسی و نوجهادگرایی به مراد اینان از سیاست و توضیح قدرت در گفتمان نوجهادگرایی بهمثابه گفتمان رقیب و نیز تشریح معنای ویژه قدرت نزد ایشان اختصاص دارد. مطالعۀ سوژه گفتمانی: کنش انتحاری به مثابه نماد سوژه گفتمانی در گفتمان نوجهادگرایی، بخش پسین نوشتار است که نحوۀ اعمال قدرت خوشهای را در گسترۀ بینالملل از سوی باورمندان به سلفیسم جهادی توضیح میدهد. نوشتار با جمعبندی به پایان میرسد.
خلاصه ماشینی:
در ادامه بخش امر سياسي و نوجهـادگرايي بـه مراد اينان از سياست و توضيح قدرت در گفتمان نوجهادگرايي به مثابـه گفتمـان رقيب و نيز تشريح معناي ويژه قدرت نزد ايشـان اختصـاص دارد.
مطالعـۀ سـوژه گفتماني: کنش انتحاري به مثابه نماد سوژه گفتماني در گفتمـان نوجهـادگرايي، بخش پسين نوشتار است که نحوة اعمال قدرت خوشه اي را در گسترة بين الملـل از سوي باورمندان به سلفيسم جهادي توضيح مي دهد.
گفتمان نوجهادي در پـي ايجاد دلالت هاي معنايي ويژه خود، که به مثابه نمونه اي وابسته بـه سـنت سـلف اسـت ، حضور صورتبنديشدهاي از قدرت حاشيه اي را به جهان بين الملل عرضه نموده است .
ايـن تفاوت مبنايي در معناي قدرت نزد سلفيسم جهادي و نظم بين الملـل موجـود، نشـان از پايبند نبودن اين گروهها به مناسبات و معناهاي شکل گرفته درون گفتمان نظـم معاصـر بين الملل دارد.
مفاهيمي که از سوي سلفيسم جهادي مورد چالش قرار گرفته انـد و در جريان اين چالش ، گفتمان رقيب کوشيده است تا معاني و مفاهيمي در برابر آنها ارائه نمايد، قدرت ارتباطي وثيق با مفاهيم برقرار ميکند و از طريق تحقـق مفـاهيم بـه ارائـه کنش گفتماني در برابر ديگري ميپردازد.
داعش ، توانايي به کاربستن قدرت در معناي مويرگي و منتشر را داشـته و از قـدرت خود در راستاي تقابل با نظم بين الملل مسلط ، ذيل دسترسي به قدرتي از اين دست بهره برده است .
تن نه تنها در متون تئوريک و اعتقادي ايشان به مثابه امري دنيايي و مذموم قابل توجه است ، بلکه در کنش جهادي اين گروهها نيز اهميتي ويژه يافته اسـت .