چکیده:
یکی از کارکردهای تفکر تاویلی بازگرداندن معارف دینی به وجوه حکمی آن است. محور بحث این مقاله آن است که منازل آخرت در آموزههای دینی دارای تاویل انفسی است و گاهی این تاویلها تحلیل شده است. در حقیقت تاویل گزارههای دینی اخروی همان تجلیات مسانخ وارد بر نفس و نیز ملکات نفس در حیات آخرتی است. نفس انسان دارای مراتب گوناگونی است که در هر مرتبه شهودی از خود دارد و منازل آخرت همان شهود نفس از مکتسبات خود در دار دنیاست. در حرکت استکمالی نفس، بهتدریج، از پردهها و حجابهای نفس در شناخت خویش کاسته میشود و بر خودآگاهیاش افزوده میگردد. این خودآگاهی در هر مرتبه تجلیاتی را بر او ظاهر میسازد که حاصل اعمال او در دنیاست. این مقاله درصدد تاویل منازل آخرت بر مراتب نفس است. از نتایج این پژوهش اثبات آن است که معاد ـ درواقع ـ بازگشت به درونیترین لایه خود است که آثاری بیرونی دارد. نیز غایت حرکت نفس شهود عینالربط بودن خود و فنا در علت هستیبخش (خداوند) است. همچنین نفس مظهری برای اسماء جمال یا جلال الهی است. این مقاله به شیوه توصیفی ـ تحلیلی براساس انطباق اصول عقلی و اخبار وحی با علمالنفس صدرالمتالهین نگاشته شده است.
One of the functions of esoteric interpretation is to interpret religious knowledge corresponding to its theosophical aspect. The focus of this article is to show that the abodes of the Hereafter have an anfosi (journey within one‟s soul) esoteric interpretation in religious teachings and these interpretations are sometimes analyzed. In fact, the esoteric interpretation of the otherworldly religious propositions is that they represent the manifestation of what is compatible with the soul and also the habits of the soul in the afterlife. Human‟s soul has different degrees and the soul has an intuition of itself at each level; the abodes of the Hereafter are the intuition of the soul from what it has obtained in this world. In the soul‟s journey of perfection, the curtains and veils of the soul over its self-knowledge will be gradually removed and its self-awareness will gradually increase. This self-awareness manifests some matters for the soul at each degree, which is the result of his deeds in the world. This article tries to present an esoteric interpretation of the abodes of the Hereafter and adapt them to the degrees of the soul. One of the results of this research is to prove that the Resurrection is, in fact, a return to one's innermost layer, which has some outer effects as well. Another result is that the end of the soul‟s journey is the intuition of itself being „ein al-rabt‟ (the essence of relation with God) and being annihilated in the Creator (God). In addition, the soul is a manifestation of God‟s names of Jalal (the Divine beauty) or Jamal (the Divine majesty). This article is based on the adaption of rational principles and revelational narrations to Molla Sadra‟s psychology, using a descriptive-analytical method.
خلاصه ماشینی:
توضيح آنکه طبق مباني صدرايي، انسان و عالم ـ هر دو ـ معاد (عود به حقيقت خويش يا همان سرمنزل قوس صعود) را دارند، منتها معاد عالم همان ذات انسان است؛ يعني عالم از تفصيل به اجمال (بسيط و برتر) سير ميکند؛ زیرا انسان نسخه اجمالي عالم هستي است و اين يک ترقي وجودي براي عالم است، و معاد انسان (يعني وجود اجمالي) به عالم الهي (يعني وجود مبدأ) است که با آن به باطن خود ميرسد.
در ادامه به شرح عقلاني و تطبيق منازل آخرت با مراتب نفس ميپردازيم: 1) تطبیق سکرات موت بر حرکت نفس از عالم طبیعی به عالم فراطبیعی براساس حکمت متعاليه در مرگهاي طبيعي، وقتي قوای انسان به فعليت رسيد و ديگر نيازي به بدن طبيعي براي حرکت نفساني نداشت از بدن طبيعي قطع تعلق و با آن مفارقت ميکند (صدرالمتألهين، 1390، ج 8، ص 153).
چون نفس در حرکت استکمالياش بايد عقايد خود را کاملاً فعليت يافته و راسخ کند و با توجه به اينکه در عالم فراطبيعي همه امور فراطبيعي ظهور مييابد ـ زیرا همسنخ آن عالم است ـ بنابراين ظاهر شدن دو ملک و سؤال آن دو نيز ظهور از اين حرکت نفس و ترقي آن به منظور تثبيت و به فعليت رساندن عقايد و مقدمهاي براي ورود به منازل بعدي محسوب ميشود (طاهرزاده، 1386، ص 82؛ شجاعي، 1392، ج 1، ص 262و264).