چکیده:
در سنت اسلامی، یکی از مباحث مهم و اساسی در خصوص معجزه، بحث از دلالت معجزه بر نبوت پیامبران است. اندیشمندان اسلامی عمدتا معجزه را دلیل بر صدق مدعی نبوت می دانند نه بر صدق تعالیم او؛ زیرا به اعتقاد آنان رابطه ای میان یک عمل خارق العاده و صدق تعلیمات کسی که چنین امری را انجام داده است وجود ندارد. می توان گفت وجه مشترک دیدگاه اسلامی در دلالت معجزه، صدق مدعی نبوت پیامبر است. دیدگاه اندیشمندان غربی در این مورد، انسجام و روشنایی لازم را ندارد. از میان اندیشمندان مسلمان علامه طباطبایی بر خلاف بسیاری، راه شناخت انبیا را منحصر در معجزه می داند. و از میان اندیشمندان غربی نیز دیوید هیوم در تعبیرات خود معجزات را اثبات ناپذیر و نامتحمل میداند. با عنایت به به مطالب پیشتر ذکر شده، نگارنده در پی آن است تا با استفاده از رویکرد توصیفی _ تحلیلی و از نوع کتابخانهای و اسنادی با استفاده از ابزار فیش برداری از کتب و مقالات گوناگون، به مقایسه دیدگاه این دو متفکر بپردازد و آرای متفاوت آنان را در رابطه با موضوع معجزه بیان کند. که نتیجه حاصل از مقایسه بدین شرح است که دیوید هیوم مدلول معجزه مشخصا نقض قانون طبیعت میداند در حالی که علامه طباطبایی مدلول معجزه را فقط صدق مدعی نبوت می داند.
خلاصه ماشینی:
دیوید هیوم به عنوان یک متفکر تجربه گرا به مقتضای دیدگاهش همه امور را در حصار تنگ تجربه و حس محدود کرده است، و تنها اموری را اثبات پذیر میداند که قابل آزمودن باشد، از این رو چون معجزه را با مبانی فکری خودناسازگار دانسته به انکار آن روی آورده است [6].
قدیمی، معصومه (1391) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان« مقايسه ديدگاه غزالي و هيوم درباره معجزه»، معجزه را عنوان یک رویداد خارق العاده از مهمترین مسائل وحیانی ادیان میداندکه برخی از متفکران مسلمان مانند غزالی در مورد این مسأله رویکردی مثبت داشته اند و موافق امکان و اثبات پذیری وقوع معجزات بودند در حالی که دیوید هیوم، به انکار رابطه ضروری علیّت روی آورده ، و معجزات را اثبات ناپذیر و نامحتمل می داند.
یزدانی، عباس و همکار(1394) در مقاله ای تحت عنوان" نقد و بررسی معجزه بر اثبات وجود خدا از دیدگاه فیلسوفان دین مغرب زمین" به دنبال این است که نشان دهد اولاً «معجزه» مفهومی خودمتناقض نیست؛ لذا نمی توان با استناد به ناسازگاری درونی مفهوم، امکان وقوع آن را زیر سوال برد؛ ثانیاً در صورت فراهم بودن شرایطی می توان پذیرفت که معجزاتی رخ داده اند؛ ثالثاً از میان وقایع معجزه گون برخی را می توان دال بر وجود خداوند دانست، هرچند که دلالت گری پاره ای دیگر محل بحث است.
هیوم میگوید: معجزه نقض قانون طبیعت است، و از آنجا که تجربه راسخ و غیرقابل تغییر این قوانین را اثبات کرده است، دلیل بر ضد معجزه، در حاق واقع به همان اندازه تمام است که هر برهان تجربی را بتوان تصور کرد، ......