چکیده:
«اسلامیسازی معرفت»، «اسلامیسازی علوم»، «دانشگاه اسلامی» یا «علوم انسانی اسلامی»، در کنار مفهومی چون «علم دینی»، از مفاهیمی هستند که عمدتاً ذیل یک دیدگاه کلان، و آنهم خواستِ فراروی از ساختار تنگ تفسیر تجربهگرا و پوزیتیویستی از علم در پیوند با دین و امر قدسی شکل گرفته است. این خواست نه تنها در ایران که پیش از آن در برخی کشورهای دیگر هم مدافعانی داشته و کماکان دارد. تجربة خاص انقلاب اسلامی در ایران و همچنین تجربة انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ این امکان را فراهم کرد که بتوان از نوعی تجربة خواست علوم انسانی اسلامی سخن گفت. این مقاله در پی بیان شرحی فشرده و تاریخی از سرنوشت روندها و رویکردهای نهادی طلب علم انسانی دینی و دانشگاه اسلامی در ایران است. در این مقاله مبتنی بر روش کیفی اسنادی نشان داده شده که نه تنها خواست دانشگاه اسلامی یا علوم انسانی اسلامی، یک خواست جدید در دورهی اخیر انقلاب اسلامی نیست، بلکه اساس چنین ایدهای از مدتها قبل در عالم اسلام مطرح بوده و حتی پیش از انقلاب اسلامی نیز توسط برخی اهالی علم مطرح و دنبال شده است.
Islamization of knowledge", "Islamization of sciences", "Islamic university" or "Islamic humanities", along with a concept such as "religious science", are among the concepts that are mainly under the generic idea of overcoming the narrow structure of empiricist interpretation and Positivism. An idea which is formed from science in connection with religion and the sacred. This demand has had and still has defenders not only in Iran but also in some other countries before. The special experience of the Islamic Revolution in Iran, as well as the experience of the Cultural Revolution in 1980, made it possible to speak of a kind of experience desired by religious science and the Islamic University. This paper seeks to provide a concise and historical description of the fate of the trends and institutional approaches of religious science and the Islamic University in Iran. This paper shows that not only the need of the Islamic University or religious science is not a new need in the recent period of the Islamic Revolution, but also the basis of such an idea has been proposed in the Islamic world for a long time and even before the Islamic Revolution by some scholars and has been followed.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ي مبتني بر روش کيفي اسنادي نشان داده شده که نه تنها خواست دانشگاه اسلامي يا علوم انساني اسلامي، يک خواست جديد در دوره ي اخير انقلاب اسلامي نيست ؛ بلکه اساس چنين ايده اي از مدت ها قبل در عالم اسلام مطرح بوده و حتي پيش از انقلاب اسلامي نيز توسط برخي اهالي علم مطرح و دنبال شده است .
نهادهاي متکفل علوم انساني اسلامي در ايران پس از انقلاب کدامند؟ ٢- پيشينه پژوهش زائري و محمدعلي زاده (١٣٩٣)، در مقاله ي ديرينه شناسي طرح دانشگاه اسلامي ، از منظري ديرينه شناسانه به مسئله ي دانشگاه اسلامي پرداخته و نشان داده اند؛ اين ايده از پيش از انقلاب وجود داشته و به ويژه توسط گروه هاي مخالف نهضت اسلامي تبليغ مي شده است .
به عنوان مثال بودجه ي مصوب سال ١٣٩٩ براي دانشگاه تهران (به استثناي بودجه هاي پرديس ها) ٦٨٨ ميليارد تومان بوده است که به تنهايي بيشتر از مجموع بودجه ي سازمان تبليغات اسلامي (٢٧١ ميليارد تومان )، دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميه ي قم (١٥٠ ميليارد تومان )، دبيرخانه ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي (٥٦ ميليارد تومان )، سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انساني و اسلامي (٣٩ ميليارد تومان )، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي (٢٣ ميليارد تومان )، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (٢٠ ميليارد تومان )، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (٢٠ ميليارد تومان )، دانشگاه شهيد مطهري (١٥ ميليارد تومان )، دانشگاه امام صادق (١٣ ميليارد تومان )، پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامي (٨ ميليارد تومان ) و مرکز الگوي اسلامي ايراني پيشرفت (٧ ميليارد تومان ) بوده است .
religious science، Tehran: Pajooheshgah motaleat farhangi va ejtemaee Our solution today agains secular science is ،2018()Shojaee Zand، A.