چکیده:
اشتغال و خودکفائی مددجویان تحت حمایت در کمیته امداد به عنوان سازمانی که در راستای کارآفرینی اجتماعی فعالیت می نمایند تابع عوامل گوناگونی است و هدف این تحقیق ،طراحی و اعتبار سنجی مدل کارآفرینی اجتماعی سازمانی صورت میگیرد.پژوهش از نوع تحقیقات اکتشافی است. رویکرد پژوهش آمیخته بر مبنای نظریه داده بنیاد و روش کمی معادلات ساختاری بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساخت یافته با 15 نفر از مدیران ارشد، میانی و کارشناسان کمیته امداد وکارشناسان فعال در حوزه کارآفرینی اجتماعی سازمانی ،که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. سپس در بخش کمی تحقیق فرضیه های تحقیق تدوین و برای آزمون آنها پرسشنامه ای طراحی و اطلاعات توسط 320 نفر از کلیه مدیران، معاونین وکارشناسان اشتغال و حمایت در کمیته امداد و تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها با روشهای تحلیل عاملی تأییدی و مدل های تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار های SPSS و Amos صورت پذیرفت.
کدها و مؤلفه های کارآفرینی اجتماعی سازمانی (257 مفهوم کلیدی،72مقوله فرعی،30مقوله اصلی) از مصاحبه ها احصاء ودر قالب مدل مفهومی داده بنیاد تدوین گردید.مقوله محوری،خودکفائی واشتغال است که در5 بعد ایجاد شغل با درآمد باثبات، شغل متناسب، توانمندسازی اقتصادی، مشاغل پایدار وترویج و نهادینهسازی فرهنگ کارآفرینی و با توجه به عوامل علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و نتایج ، تدوین و مدل نهایی ارائه شد. نتایج کمی نشان داد مدل تحلیل مسیر و روابط موجود در مدل با ضرایب تأثیر مناسبی به تأیید رسید و با بخش کیفی همخوانی داشت.
The employment and self-sufficiency of the clients supported in the aid committee as an organization that works in the direction of social entrepreneurship depend on various factors.the purpose of this research and validation is to design an organizational social entrepreneurship model.The research is an exploratory type of research.The mixed research approach has been based on foundational data theory and structural equation quantitative method.The data collection tool is a semi-structured interview with15senior and middle managers and experts of the Relief Committee and active experts in the field of corporate social entrepreneurship, who were selected by purposive sampling.Then, in the quantitative part of the research, research hypotheses were formulated and for their testing, a questionnaire was designed and provided information by320people from all managers, deputies and employment and support experts in the Relief Committee and data analysis and hypothesis testing with methods Confirmatory factor analysis and path analysis models were performed using SPSS and Amos software.The codes and components of organizational social entrepreneurship(257key concepts,72sub-categories,30main categories) were counted from the interviews and compiled in the form of the foundation's data conceptual model. The central category is self-sufficiency and employment, which in five dimensions of creating jobs with stable income, suitable jobs, economic empowerment, sustainable jobs and promoting and institutionalizing entrepreneurial culture and considering the causal, contextual, intervening factors, strategies, and results, compiled and The final model was presented.Quantitative results showed that the path analysis model and relationships in the model were confirmed with appropriate effect coefficients and were consistent with the qualitative part.
خلاصه ماشینی:
امروزه کارآفريني اجتماعي سازماني 4 Corporate Social Entrepreneurship به عنوان راه کاري اثرگذار و پايدار درراه توسعه اقتصادي و اجتماعي کشورها شناخته ميشود و هرروزه توجه بخش هاي گسترده تري از جامعه را به خود جلب ميکند؛ بنابراين توجه به اين مفهوم در فضاي کشور ايران نيز ضرورت دارد اهميت کارآفريني اجتماعي سازماني به اين دليل است که در پي يافتن راه حل هايي اثرگذار و پايداراست که در بيشتر نقاط جهان قابليت اجرا داشته باشند کشور ما نيز در مسير برداشتن گام هايي به سمت توسعه و پيشرفت بوده و مطرح کردن تحقيق جامع کارآفريني اجتماعي سازماني در ايران ميتواند به سرعت دادن روند پيشرفت کمک کند از سوي ديگر ايران کشوري است که سابقه ي پربار و ديرينه اي در حوزه فعاليت هاي عام المنفعه دارد و توجه به رويکردي نو در اين زمينه سبب به فعل درآمدن قابليت هاي بالقوه موجود در اين حوزه ميشود(٢٠١٠ Abdi).
از سويي نوظهور بودن مبحث کارآفريني اجتماعي سازماني، کليگويي پژوهش هاي انجام شده در اين زمينه و درنهايت عدم وجود الگويي جامع براي کارآفريني اجتماعي سازماني، پژوهشگر را بر آن داشت تا با کسب دانش کافي درزمينه خصوصيات و ويژگيهاي کارآفريني اجتماعي سازماني و استفاده از دانش و تجربيات مشاوران دانشگاهي و مديران سازمان هاي دولتي، به طور خاص کارآفريني اجتماعي سازماني در کميته امداد را کنکاش کند.
درزمينه هم راستايي نتايج حاصل از پژوهش ميتوان عنوان کرد که اجراي برنامه هاي آموزش شغلي، استراتژي سازمان ازجمله شرايط زمينه اي براي دستيابي به کارآفريني اجتماعي سازماني شناسايي شد که اين نتيجه هم راستا با نتايج پژوهش (٢٠١٧ Hadad.