چکیده:
«آب» به لحاظ کمبود آن در بخش بزرگی از جغرافیای خشک ایران و رقابت بر سر تصاحب و بهرهبرداری از آن هماکنون به یک سوژه مهم اجتماعی تبدیل شده است. در دهههای اخیر، اجرای طرحهای توسعه و انتقال آب که بر مبنای فراوانی آب در یک نقطه و کمبود آن در منطقهای دیگر تعریف میشود، شدت و سرعت بیشتری گرفته است؛ اما این طرحها فاقد نگاه اجتماعی دقیق و حساس بوده و مناطق میزبان طرح را به کانون مسائل مختلف اجتماعی تبدیل کرده است. بررسی پیشینه این طرحها و همچنین وضعیت کنونی مناطق و استانهای میزبان طرح نشان میدهد که مطالعات ارزیابی اجتماعی یا درست انجام نشده و یا اینکه انجام آنها فرمالیته و ظاهری بوده است.
این پژوهش به دنبال مطالعه عمیق و شناسایی آثار و پیامدهای اجتماعی طرحهای انتقال آب پس از اجرای این طرحها در مبدا انتقال است و برای میدان پژوهش خود استان چهارمحال و بختیاری را به عنوان پرتنشترین استان کشور در موضوع انتقال آب انتخاب کرده است. به منظور استفاده از دادههای واقعی میدان پژوهش، «نظریه زمینهبنیاد (گرندد تئوری)» به عنوان روش تحقیق انتخاب شده تا با قابلیتهای این روش، طیف متنوعی از دادههای کمی و کیفی برای بررسی و تحلیل در اختیار این پژوهش قرار گیرد. تحلیل دادههای حاصل از اسناد، مصاحبهها، فضای مجازی، مقالهها و پیمایش انجام شده نشان از تاثیرات عمیق این طرحها در مناطق اجرای طرح از بعد معیشت، نابرابری، سرمایه اجتماعی و شهروندی دارد و این مناطق به شدت از نظر شاخصهای مختلف اجتماعی تحت تاثیر طرحهای انتقال آب قرار گرفتهاند.
Water" has become an important social subject in terms of its lack in a large part of Iran's dry geography and the competition for its appropriation and exploitation. In recent decades, the implementation of water development and transfer plans, which are defined based on the abundance of water in one place and its scarcity in another area, has increased in intensity and speed; But these plans lack a precise and sensitive social view and have turned the plan's host areas into the focus of various social issues. Review of the history of these projects as well as the current situation of the host regions and provinces shows that these studies or They have not been done properly or they have been done formally and ostensibly. This research seeks to deeply study and identify the effects and social consequences of water transfer projects after the implementation of these projects at the source of the transfer and has chosen Chaharmahal and Bakhtiari province as the most tense province in the country in terms of water transfer. In order to use the real data of the research field, "Grounded Theory" was chosen as a research method so that with the capabilities of this method, a diverse range of quantitative and qualitative data can be provided for this research. The analysis of the data obtained from the documents, interviews, virtual space, articles and survey shows the deep effects of these plans in the project implementation areas in terms of livelihood, inequality, social capital and citizenship in Water transfer has been placed and these areas are strongly affected by the projects in terms of various social indicators.
خلاصه ماشینی:
(ازکيا و غفاري؛ ( 78 :1388 با توجه به اينکه هدف مديريت منابع آب در نهايت تامين آب و رفاه اجتماعي براي افراد يک جامعه است ، بنابراين شناخت دقيق اين جامعۀ انساني و زمينه ها و ويژگي هاي جامعه شناختي آن در گام اول و شناخت و تحليل رابطۀ بين نهاد مديريت آب و نهادهاي توسعۀ اجتماعي، اقتصادي و سياسي آن جامعه در گام بعدي امري ضروري است .
(وثوقي، آرام ، سلماني: (1391 يرواند آبراهاميان با استناد به اينکه «مارکس در بيشتر يادداشت ها و نوشته هاي طرح گونه اش در مورد شرق بخصوص در گروندريسه ، بر فرضيه جامعه پراکنده بيش از فرضيه خودکامگي ديواني تأکيد دارد» در خصوص منشاء شکل گيري استبداد سياسي در ايران با ديدگاه جامعه پراکنده موافق است (آبراهاميان ،١٣٧٦)، اما برخلاف کاتوزيان که تأثير فقر طبيعت بر ساختار رسمي نظام سياسي- حقوقي را مورد مطالعه قرار داده ، آبراهاميان در صدد کشف اين مسئله است که فقر طبيعت چه تأثيري بر تعيين نوع روابط (اقتصادي – اجتماعي) بين گروه هاي اجتماعي دارد.
(مرکز پژوهش هاي مجلس : ١٣٩٧) در يکي از ساده ترين و در عين حال گوياترين تعاريفي که از توسعه صورت پذيرفته است ، توسعه به مثابه جرياني چند بعدي (سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي تعريف شده است که در حرکت پيش رونده خويش ، کاهش فقر، بيکاري، نابرابري و صنعتي شدن هر چه بيشتر، ارتباطات بهتر، ايجاد نظام اجتماعي مبتني بر عدالت و افزايش مشارکت مردم در امور سياسي جاري را، در پي دارد.