چکیده:
در دنیای امروز، اهمیت رسانههای سنتی و الکترونیکی در افزایش قدرت نرم بر کسی پوشیده نیست پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش رسانههای نوشتاری و سایتهای خبری در ارتقای قدرت نرم یک کشور تلاش است. در این راستا، سوال اصلی این است که رسانههای نوشتاری و سایتهای خبری چه تاثیری بر قدرت نرم یک کشور دارند؟ در پاسخ به سوال مذکور این فرضیه محوری مطرحشده است که رسانههای نوشتاری و سایتهای خبری از طریق تاثیرگذاری بر ساختار ذهنی و روانی مخاطبان، جهتدهی افکار عمومی و بسیج منابع باعث افزایش قدرت نرم میشوند. فرضیه فوق در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با ابزار کتابخانهای مورد آزمایش قرار میگیرد. از سوی دیگر، در جهت حمایت نظری از موضوع، از نظریههای هابرماس، کلاوس اوفه و هژمونی رسانهای گرامشی استفادهشده است. یافتهها بیانگر آن است که قدرت نرم در نظام تلاش با توجه به رسانههای نوشتاری و سایتهای خبری بهعنوان یکی از راهبردها و سیاستهای مهم در جهت دستیابی به اهداف نظامهای سیاسی میتواند باشد. درنهایت قدرت نرم ایران و نقش رسانهها در این راستا موردتوجه قرار خواهد گرفت.
In today's world, the importance of traditional and electronic media in
increasing soft power is not hidden from anyone. The present study
seeks to examine the role of print media and news sites in promoting
the soft power of a country. In this regard, the main question is what
effect do print media and news sites have on a country's soft power? In
response to this question, the central hypothesis has been raised that
print media and news sites increase soft power by influencing the
mental and psychological structure of the audience, directing public
opinion and mobilizing resources. The above hypothesis is tested in this
research using descriptive-analytical method and library tools. On the
other hand, in order to theoretically support the issue, the theories of
Habermas, Klaus Ofe and Gramsci media hegemony have been used.
Findings indicate that soft power in the system of effort with regard to
print media and news sites as one of the important strategies and
policies to achieve the goals of political systems can be. Finally, the soft
power of Iran and the role of the media in this regard will be
considered.
خلاصه ماشینی:
به گونه اي که ظرف جهان کنوني براي کاربرد ابزارهاي سخت افزاري قـدرت در مقياس وسيع مضيق گشته و جهانيان ، ديگر شعله ور نمودن پياپي آتش جنگ هـاي خـونين را همچون گذشته برنمي تابند، لذا کاربرد قدرت نرم از جنبه هاي گونـاگون بـر قـدرت سـخت چربش و برتري يافته است تا آنجـا کـه حتـي ابرقـدرت جهـاني را نيـز از توجـه جـدي بـه شيوه هاي نوين تحميل اراده در عصر ارتباطات و اطلاعات نظير، فرهنگ گريزي نيست .
قـدرت نـرم ، در اصطلاح به معناي توانايي شکل دهي به ترجيحـات ديگـران از طريـق اقنـاع و جـذب ديگـران به گونه اي آشکار اما نامحسوس است که براي کسب نتايج مطلوب از طريق جـذابيت بـه جاي اجبار يا تطميع بکار گرفته مي شود و با به -کارگيري ابزارها و شيوه هاي غيرمستقيم بر منافع يـا رفتارهاي ديگر کشورها اثر خواهد گذاشت (ناي،٤٣:١٣٨٧-٤٦) ناي معتقد است که قدرت نرم توانايي تعيين اولويت ها است به گونه اي که با داراييهاي ناملموسـي مثل داشتن جذابيت هاي فرهنگي، شخصيتي، ارزش هاي سياسي و نهادي مرتبط و همسو باشـد و يـا سياست هايي که مشروع به نظر رسيده و يـا داراي اعتبـار معنـوي هسـتند را پديـد آورد.
(19 جوزف ناي طيف رفتارها را در جنگ نرم و سخت به شکل زير آورده است : (به تصویر صفحه مراجعه شود) منبع : (ناي، ١٣٨٩: ٤٧) ناي معتقد است که در سياست هاي بين المللـي، قسـمت اعظـم منـابعي کـه قـدرت نـرم توليـد مي کند از ارزش هاي ارائه شـده يـک سـازمان يـا کشـور در فـرهنگش بـه عنوان مثال از طريـق سياست ها و آداب ورسوم داخلي و يا از طريق نوع رابطه اش با ديگران ناشـي مـي شـود.