چکیده:
سیاستهای یکجانبهگرایانه ترامپ با شعار «عظمت را به آمریکا برمیگردانیم» با بروز و ایجاد نارضایتی از سوی متحدان اروپایی همراه شد چراکه اتحادیه اروپا به دنبال احراز هویت مستقل خود بهعنوان یک بازیگر موثر جهانی و کسب جایگاه بینالمللی است و حاضر به تبعیت و همراهی باسیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا نیست. در این میان به نظر میرسد که اختلافنظر و واگرایی طرفین فرصت مناسبی برای تامین منافع ملی ایران بعد از خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای یکجانبه آمریکا فراهم کرد گرچه در عمل چنین نتیجهای حاصل نشد. پژوهش حاضر به روش تلفیقی کتابخانهای و پرسشنامهای با تحلیل آماری SPSS به دنبال پاسخ به این پرسش است که چرا بهرغم اختلافات آمریکا و اروپا در دوران ترامپ امکان تامین منافع راهبردی ایران در بهرهبرداری از اختلافات این دو بازیگر فراهم نشده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که بهرغم اختلافات امریکا و اروپا در دوران ترامپ در زمینههایی چون خروج امریکا از افغانستان، خروج از پیمان زیستمحیطی پاریس و برجام، برگزیت، حمایت بیقیدوشرط از عربستان سعودی، فرا آتلانتیک گرایی، ناتو، روابط روسیه و اتحادیه اروپا و سیاست یکجانبهگرایی آمریکا، امکان تامین منافع ملی ایران به این دلیل فراهم نشده است که اتفاقنظر برداشت رهبران اروپایی و آمریکایی از یکدیگر و نیز درک آنان از جایگاه اروپا و امریکا در نظام بینالملل، زمینه محدودسازی استراتژیک ایران در عرصه عملیاتی منطقهای و بینالمللی را فراهم کرده است.
Trump's unilateralist policies, with the slogan "Make America Great Again"
were met with dissatisfaction from European allies as the European Union
seeks to establish itself as an independent global player and gain
international standing, and is willing to comply with its policies. The United
States is not unilateral. In the meantime, it seems that the differences and
divergence of the two sides provided a good opportunity to secure Iran's
national interests after Trump's withdrawal from JCPOA and the imposition
of unilateral US sanctions; although in practice such a result was not
achieved. This present study, using a combination of libraries and
questionnaires with SPSS statistical analysis, seeks to answer the question,
why despite the differences between the United States and Europe during the
Trump era, it was not possible to ensure Iran's strategic interests in
exploiting the differences between the two actors? The findings show that
despite differences between the United States and Europe under Trump in
areas such as the US withdrawal from Afghanistan, the withdrawal of the
Paris environmental treaty and JCPOA, the Brexit, unconditional support for
Saudi Arabia, transatlanticism, NATO, Russia and EU relations, US
unilateralism has not been able to secure Iran's national interests because the
unanimity of European and American leaders 'perceptions of each other and
their understanding of Europe and the United States' position in the
international system has provided the basis for Iran's strategic limitation in
regional and international operations.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر به روش تلفيقي کتابخانه اي و پرسش نامه اي با تحليل آماري SPSS به دنبال پاسخ به اين پرسش است که چرا به رغم اختلافات آمريکا و اروپا در دوران ترامپ امکان تأمين منافع راهبردي ايران در بهره برداري از اختلافات اين دو بازيگر فراهم نشده است ؟ يافته هاي پژوهش نشان ميدهد که به رغم اختلافات امريکا و اروپا در دوران ترامپ در زمينه هايي چون خروج امريکا از افغانستان ، خروج از پيمان زيست محيطي پاريس و برجام ، برگزيت ، حمايت بيقيدوشرط از عربستان سعودي، فرا آتلانتيک گرايي، ناتو، روابط روسيه و اتحاديه اروپا و سياست يک جانبه گرايي آمريکا، امکان تأمين منافع ملي ايران به اين دليل فراهم نشده است که اتفاق نظر برداشت رهبران اروپايي و آمريکايي از يکديگر و نيز درک آنان از جايگاه اروپا و امريکا در نظام بين الملل ، زمينه محدودسازي استراتژيک ايران در عرصه عملياتي منطقه اي و بين المللي را فراهم کرده است .
از همين رو، مقاله حاضر به روش توصيفي-تحليلي و با استفاده از منابع کتابخانه اي ضمن قصد دارد ضمن بررسي مسائل مورد اختلاف آمريکا و اتحاديه اروپا به اين پرسش پاسخ دهد که چرا به رغم اختلافات آمريکا و اروپا در دوران ترامپ امکان تأمين منافع راهبردي ايران در بهره برداري از اختلافات اين دو بازيگر فراهم نشده است ؟ فرضيه مقاله اين است که عليرغم وجود اختلافات در زمينه هايي چون خروج امريکا از افغانستان ، خروج از پيمان زيست محيطي پاريس و برجام ، برگزيت ، حمايت بيقيدوشرط از عربستان سعودي، فرا آتلانتيک گرايي، ناتو، روابط روسيه و اتحاديه اروپا و سياست يک جانبه گرايي آمريکا، امکان تأمين منافع ملي ايران به اين دليل فراهم نشده است که اتفاق نظر برداشت رهبران اروپايي و آمريکايي از يکديگر و نيز درک آنان از جايگاه اروپا و امريکا در نظام بين الملل ، زمينه محدودسازي استراتژيک ايران در عرصه عملياتي منطقه اي و بين المللي را فراهم کرده است .