چکیده:
در آیاتی از قرآن به فرهنگ و عقاید مردم معاصر نزول اشاره شده است. همین عامل سبب شد عدهای نظریه «تاثیر قرآن از فرهنگ زمانه» را مطرح کنند. یکی از این افراد آقای بهاءالدین خرمشاهی است. ایشان نظریه خود را در مقاله «بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن» ارائه داده است. ایشان معتقد است: قرآن هر چند با تمام الفاظش از طرف خداوند بر پیامبر (ص) نازل شده، اما برخی مواقع به جهت همراهی و مماشات با مردم عصر نزول، خداوند عالما و عامدا عقاید آنان را بیان کرده است؛ لذا اگر در مواردی، آیاتی از قرآن مخالف علم و جهان واقع بود، نباید پنداشت که آیهای از قرآن ابطال شده است. آقای خرمشاهی برای اثبات نظریه خود به شواهد و دلایلی از قرآن استناد کرده، از جمله: مسئله اسباب النزول، انعکاس فرهنگ جاهلیت به قصد تخطئه و اصلاح، استفاده قرآن از قالبها و شیوههای ادبی و واژگان عصر نزول و همچنین ذکر جن، سحر و چشم زخم در قرآن. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی – تحلیلی و با گرایش انتقادی، تک تک این شواهد و دلایل با استناد به سایر آیات قرآن، تحلیل و بررسی شد. حاصل پژوهش این شد که هیچ یک از شواهدی که آقای خرمشاهی به آن استناد کرده، نمیتواند اثبات کننده این نظریه باشد که در قرآن مطلبی خرافی و خلاف علم آمده و قرآن نیز آن را پذیرفته است.
In some verses of the Qur'an, the culture and beliefs of contemporary people are mentioned. This factor led some the theory of "the influence of the Qur'an on the culture of the time." One of these people is Baha'uddin Khorramshahi. He presented his theory in the article "Reflection of the culture of the time in the Qur'an". He believes: Although the Qur'an was revealed to God by the Prophet (PBUH) with all his words, but sometimes in order to accompany and appease the people of the age of revelation, God has expressed their beliefs knowingly and intentionally; Therefore, if in some cases, verses from the Qur'an were contrary to science and the real world, one should not think that a verse from the Qur'an has been invalidated. Khorramshahi has cited evidence from the Qur'an to prove his theory, including: the issue of the causes of revelation, the reflection of the culture of ignorance with the intention of transgression and correction, the use of the Qur'an in literary forms and methods and the words of the age of revelation, and the mention of jinn, magic and eyes. Wounds in the Quran. In the present study, each of these evidences and reasons was analyzed by descriptive-analytical method with a critical tendency, citing other verses of the Qur'an. The result of the research was that none of the evidences cited by Khorramshahi can prove the theory that there is a superstitious and unscientific content in the Qur'an and the Qur'an has accepted it.
خلاصه ماشینی:
شـايان ذکر اسـت که فرضـية اثرپذيري قرآن از فرهنگ زمانه هرچند، دو سـه قرن اخير رواج يافته اما بايد توجه داشـت که اين تفکر در بين مشـرکين عصـر نزول نيز مطرح بوده اسـت: )به تصویرصفحه مراجعه شود) اين فرضـيه توسـط يوحناي دمشـقي مسـيحي ٢ پسـر سـرجون بن منصـور رومي مسـيحي کاتب و مشـاوره معاوية بن ابي سـفيان مطرح شـد که اسـلام را متأثر از آموزه هاي مسـيحيت مي دانسـت (دره حداد، ١٩٨٢: ١٠٦٦؛ معلمي، ١٣٩٨: ١٨).
همان طورکه ملاحظه مي شـود، در تمام اين تأليفات، راجع به اصـل نظريه انعکاس فرهنگ زمانه در قرآن و تقريرات مختلفي که از آن وجود دارد، بحث شـده اسـت اما به صورت مجزا، راجع به تکتک شواهد و دلايلي که خرمشاهي در تأييد نظرية خود بدان شاره کرده ، مطالب مستقلي بيان نشده است .
چنانکه ملاحظه مي شـود، طبق نظر خرمشـاهي نظرية بازتاب فرهنگ زمانه مربوط به همه آيات قرآن نيسـت بلکه تنها شـامل بخشـي از آيات اسـت و پاره اي ديگر از آيات حکايت از حقايق ازلي و ابدي و ثابت دارد؛ بنابراين از نظر خرمشـاهي اگر در قرآن آياتي مخالف واقع و علم بود، ازآن روســـت کـه هـدف آن ، همراهي ـبا فرهنـگ و ـباور مردمـان عصــر نزول بوده و خـداوـند اين را عـامـدًا در قرآن ذکر کرده اســـت .