چکیده:
دیوان دعاوی ایران – ایالات متحده، بهعنوان یک نهاد داوری موردی بینالمللی، در راستای صلاحیت موضوعی اعطایی، رکن شایستۀ رسیدگی به اختلافهای فیمابین ایران و ایالات متحده در خصوص تفسیر یا چگونگی اجرای هریک از مقررات بیانیههای الجزایر است. از آنجا که «تفسیر»، واسط قاعده و واقعه است، ازاینرو دیوان برای تفسیر، مجاز است تا برای اتصال صحیح قاعده به واقعه، به اصول کلی حقوقی، عرف و تعهدات ضمنی نیز متوسل شود. در این زمینه دیوان تلاش کرد تا در چارچوب قواعد و مقررات حقوق بینالملل معاهدات، با ایجاد رویۀ قضایی منسجم حکم صادر کند؛ احکامی که سبب افزایش انگیزۀ دولتهای ایران و ایالات متحده، برای تبعیت از اصول و قواعد حقوق بینالملل معاهدات شود. این مقاله بر آن است تا با تجزیهوتحلیل آرای صادره از سوی دیوان، توسعه و تعمیم رویه و عملکرد دیوان در اعمال این اقدامها را مورد بررسی و مداقه قرار دهد.
Settling the disputes between Iran and the United States regarding the interpretation and enforcement, the Algiers declarations is within the competence of the Iran-United States Claims Tribunal (the Tribunal) as an international ad hoc arbitration institution. Interpretation is the intermediary between a legal rule and the event to which it is applied. As such, in order to correctly connect the rule to the event, the Tribunal is allowed to resort to general principles of law, custom and implied obligations. In this regard, the Tribunal has attempted to issue awards that establish a coherent case law within the framework of the international law of treaties. Such decisions motivate the governments of Iran and the United States to adhere to the principles and rules of the international law of treaties. This paper intends to study how the law of treaties has been develped by the awards of the Tribunal.
خلاصه ماشینی:
تفاسير ديوان دعاوي ايران – ايالات متحده از بيانيه هاي الجزاير و سـاير موافقـت نامـه هـاي بين المللي حين رسيدگي به دعاوي مختلف ، افزون بر ايجاد «سابقه »، زمينـه سـاز «رويـه » بـراي دعاوي بين المللي در موارد مشابه بوده که در تحول حقوق بين الملل در موضوع تفسير معاهدات مؤثر است (قاسمي، ١٣٨٧: ١٤).
سؤال اينجاست با توجه به مبناي تفسير ديوان ، آيا احکام صادره از سوي اين نهاد، توانسـته است تفسيري منسجم در قالب «رويۀ قضايي »٤ ارائه کند تا دادرسيهاي بـين المللـي بعـدي، از آن رويه ها پيروي و به آنها استناد کنند و بدين ترتيب در توسعۀ تدريجي حقوق بين الملل نقـش ايفا کرده باشد؟ در اين مقاله ، در گفتار اول «تفسير معاهدات در آراي ديوان » و در گفتار دوم رويۀ ديوان در «احراز تعهد ضمني» بررسي ميشود.
٣. آراي ديوان دعاوي ايران - ايالات متحده ديوان به صراحت در تعدادي از احکام و تصميمات خود در پرونده هاي مختلف بر اين مسئله تأکيـد داشته که بيانيه ها يک معاهدة بين المللي هستند و ازاين رو در مـوارد ابهـام يـا اخـتلاف در تفسـير متون بيانيه ها، بايد از ابزارهاي تفسير معاهدات در حقوق بـين الملـل از جملـه کنوانسـيون ١٩٦٩ وين استفاده شود.
IUSCT, Decision No. DEC 62-A21-FT ديوان در پروندة الف ١٢، در خصوص تفسير بيانيه هاي الجزاير که «آيا اجازة طرح مسـتقيم دعوي توسط هريک از دو دولت عليه اتباع دولت ديگري را مي دهد يا خير»، اظهار داشـت بايـد به شرايط خاص بيانيه ها نگريست ، شرايط هر بيانيه بايد با شرايط بيانيۀ ديگر تکميل شـود؛ بـه اين معنا که «بيانيۀ کلي»، مستقل از «بيانيۀ حل وفصل » به ديوان تفويض صلاحيت نمـي کنـد، بلکه به «بيانيۀ حل وفصل » به عنوان «متن تکميلي» نيز نياز دارد.