چکیده:
«فرهنگ اسلامی» بهعنوان یک واقعیت اجتماعی کلان و پهن دامنه، سلسلهای از مسئله ها را در درون خویش میپروراند که جنس نظری یا عملی دارند. در این میان، برخی از مسئلهها هستند که خصوصیت «بنیادین» و «اساسی» دارند و دیگر مسئله ها، به نوعی بر آنها مترتّب می شوند. در این مقاله، هدف این است که در چهارچوب اندیشۀ فرهنگی آیت الله خامنه ای، به سه مسئلۀ اساسی پرداخته شود: «امکان و معناداری فرهنگ اسلامی»؛ «مطلوبیت و حقانیت فرهنگ اسلامی» و «کارآمدی و توانمندی فرهنگ اسلامی». پرسش اصلی نیز این است که آیت الله خامنه ای به مسئله های بنیادین فرهنگ اسلامی، چه پاسخهایی داده است؟ برای این منظور، از روش «تحلیل محتوای کیفی» استفاده شده است؛ بهگونه ای که ابتدا برپایۀ تحلیل منطقی، سه دسته مسئله بهعنوان مقوله های مفهومی، شناسایی شده اند و آنگاه از طریقِ مطالعۀ کتابخانه ای، محتواهای متناسب با هریک، گردآوری و بر اساس تحلیل کیفی روایت گردیده اند. این مقاله نشان می دهد که در اندیشۀ آیتالله خامنهای، اولاً فرهنگ اسلامی مقوله ای است «معنادار» و اسلام یک «فرهنگ مستقل» را عرضه کرده است؛ ثانیاً فرهنگ اسلامی دارای «فضیلت» و «برتری» نسبتبه فرهنگ های دیگر است و نظریۀ نسبیت فرهنگی را نمی توان بر فرهنگ اسلامی تطبیق داد؛ ثالثاً تجربه های تاریخی، سرشار از نمونه های «کارآمدی» و «توانمندی» این فرهنگ در عرصۀ عینی و زندگی روزمره اند (نتیجه).
Islamic culture" as a large and wide-ranging social reality, nurtures a series of issues within itself that have a theoretical or practical nature. In the meantime, there are some issues that are "fundamental" and "fundamental", and other issues are addressed in some way. In this article, the aim is to address three basic issues in the context of Ayatollah Khamenei's cultural thought: "The possibility and significance of Islamic culture"; "Desirability and legitimacy of Islamic culture" and "Efficiency and capability of Islamic culture". The main question is what answers did Ayatollah Khamenei give to the fundamental issues of Islamic culture? For this purpose, the method of "qualitative content analysis" has been used; In such a way that first, based on logical analysis, three categories of problems have been identified as conceptual categories, and then, through library study, the contents appropriate to each have been collected and narrated based on qualitative analysis. This article shows that in Ayatollah Khamenei's thought, first of all, Islamic culture is a "meaningful" category and Islam has presented an "independent culture"; Second, Islamic culture has "virtue" and "superiority" over other cultures, and the theory of cultural relativity can not be applied to Islamic culture; Third, historical experiences are replete with examples of the "efficiency" and "empowerment" of this culture in the objective realm and in everyday life (result).
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلي نيز ايـن اسـت که آيت الله خامنه اي به مسئله هاي بنيادين فرهنگ اسلامي، چه پاسخ هـايي داده است ؟ براي اين منظور، از روش «تحليـل محتـواي کيفـي» اسـتفاده شـده اسـت ؛ به گونه ايکه ابتدا برپايۀ تحليل منطقي، سـه دسـته مسـئله بـه عنـوان مقولـه هـاي مفهومي، شناسايي شده انـد و آن گـاه از طريـق مطالعـۀ کتابخانـه اي، محتواهـاي ِمتناسب با هريک ، گردآوري و بر اساس تحليل کيفي روايت گرديده اند.
ايشان معتقدند که ميتوان فرهنگ را به واسطۀ تشبيه آن به «روح » تعريف کـرد و گفـت : نسبت «فرهنگ » به «ساختارهاي ديگر» در «جامعه »، همانند نسبت «روح » به «جسم » در «انسان » است ؛ و فرهنگ در جامعه ، همان نقش روح را در انسان ايفا ميکند (بيانـات امـام خامنه اي در ديدار اعضاي انجمن قلـم ، ١٣٨١/١١/٨)؛ و فرهنـگ ، «روح و معنـاي حقيقـي جامعه » است (بيانات امام خامنـه اي در ديـدار اعضـاي شـوراي عـالي انقـلاب فرهنگـي ، ١٣٩٢/٩/١٩).
چنين مکتبي به سبب حق بودن ، «ماندني » نيز هست (امام خامنه اي ، ۱۳۹۸الف ، ج ۲: ۲۴)؛ ازاين رو «فرهنگ صحيح » فرهنگي است که با «مباني اسلامي و عقلي» منطبق باشد (بيانات امام خامنه اي در ديدار اعضاي شـوراي عالي انقلاب فرهنگي، ۱۳۷۷/۱۰/۱۵) و راز سعادت جامعه ، «گرد آمـدن افـراد جامعـه بـر محور ايمان به خداي متعـال » اسـت (بيانـات امـام خامنـه اي در ديـدار مسـئولان دولـت ، ۱۳۶۹/۶/۱).