چکیده:
رشتۀ مطالعات زنان که بر اساس فعالیتهای جنبش زنان در غرب تأسیس شد و تغییر نگرش از اهداف عمده آن بود، حوزهای دائماً در حال تغییر و گسترش بوده است. امروزه گرایشهای متنوعی از این رشته در کشورهای مختلف وجود دارد که در ایران با رویکرد اسلامی است. هدف این پژوهش، بررسی تجربۀ زیستۀ دانشجویان مرد افغانستانی و پاکستانی مطالعات زنان در ایران است که بیشتر با پسزمینه فرهنگی مردسالارند. روش این پژوهش پدیدارشناسی تفسیری است که با انجام مصاحبه نیمهساختارمند با شانزده نفر از این دانشجویان صورت گرفته است. تحلیل دادهها با شیوه ون مانن و با استفاده از نرمافزار MAXQDA 2018 انجامشده و سه مضمون اصلی «آگاهی جنسیتی»، «باز نگرشی جنسیتی» و «کمرنگی جنسیتمحوری» حاصلشده است. بر اساس یافتهها آگاهی جنسیتی بیانگر «فهم برساختگی نگرشهای موجود به زن» و «فهم ماهیت مشترک زن و مرد در قرآن» بوده و «باز نگرشی جنسیتی» را که شامل «تأمل در خوانشهای دینی نسبت به زن» و «بازنگری در باورهای اجتماعی نسبت به زن» بوده به دنبال داشته است که درنهایت به «کمرنگی جنسیتمحوری» شامل «کمرنگی نگاه هژمونی مردسالارانه در خانواده» و «کمرنگی مزیتهای مردسالارانه در جامعه» انجامیده است.
Women’s studies, which was founded on the activities of the women's movement in the West and its main goals was to change attitudes, has been constantly changing and expanding. Today, there are various trends in this field in different countries, which in Iran has an Islamic approach. The purpose of this study is to investigate the lived experiences of Afghan and Pakistani male students of women's studies in Iran, who are more with a patriarchal background. The method used in this research is interpretive phenomenology which has been done by conducting semi-structured interviews with sixteen of these students. Data analysis was performed by Van Mann method using MAXQDA 2018 software and the three main themes of "gender awareness", “reflecting on gender stereotypes “and, “decreased gender perspective" were obtained. According to the findings, gender awareness indicates "understanding the fabrication of existing attitudes towards women" and "understanding the common nature of men and women in the Qur'an" has led to reflecting on gender stereotypes including “reflection on religious readings of women" and "reconsideration of social beliefs towards women", and finally has led to decreased gender perspective including "decreased of patriarchal hegemonic view in the family "and" decreased of patriarchal privileges in society".
خلاصه ماشینی:
با توجه بـه ایـن کـه در جوامـع افغانسـتان و پاکسـتان فرهنگ مردسالارانه حاکم است و اصولاً به زنان کمتر اهمیت داده می شود ( & Manganaro ٢٠١٥ ,Shayan ;٢٩٧ :٢٠٠٧ ,Rostami-Povey ;٢٠١١ ,Alozie) و در این کشورها تبعیض شدید جنسیتی علیه زنان اعمال می شود که اغلب ریشه در باورهای سنتی و قبیله ای و هـم چنـین قرائت فرهنگـی و مردسـالارانه از دیـن دارد ( ,Mujahid &Khan, Malik, Nazir, Mushtaq, ٢٠١٢ ,Nairruti ;٢٠١٤)؛ فهم تجربۀ دانشجویان مرد افغانستان و پاکستان از تحصـیل در ایـن رشته دارای اهمیت خاص است و می تواند یک دریافـت تـازه و متفـاوت در زمینـۀ رشـتۀ مطالعات زنان در ایران و نتایج تحصیل در این رشته باشد.
پژوهش های تامسـن ، باسـو و رینتـز ( ,Reinitz &Thomsen, Basu, ١٩٩٥)، تایریل (٢٠١٦ ,Tyrrell)، هارس ، مـیلاس و روداکـر ( ,Rodacker &Harris, Melaas, ١٩٩٩)، مکالیستر (١٩٩٩ ,Macalister) و کاتز، فارو و سـویندل ( ,Swindell &Katz, Farrow, ٢٠٠٤) با محوریت آزمون نظریه های فمینیستی بر دانشجویان مطالعات زنان انجام شده است .
اسـکات ، ریچاردز و ود (١٩٧٧ ,Wade &Scott, Richards, ) و هم چنین سیولیوس و استیک ( Sevelius ٢٠٠٣ ,Stake &) پژوهش هایی را به منظور بررسی نگرش دانشجویان قبل از ورود بـه رشـته مطالعات زنان و پس از تحصیل در آن انجام داده اند که نتایج آن نشان می دهد تغییر نگرش در دانشجویان متفاوت بوده است .