چکیده:
زمینه و هدف: پارادایمهای سنتی مدیریت، اصولا مبتنی بر تبعیت محض و رابطه سفت و سخت رئیس و مرئوسی با رویکردی سلسله مراتبی و از بالا به پایین است که هدف این پژوهش ارائه یک مفهوم جدید و نوآورانه به نام سیناپس مدیریتی است که مبتنی بر یک رابطه برد-برد، همکاری و مشارکت واقعی بین طرفین سازمانی است.روششناسی: روش پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و کاربردی، از نظر ماهیت، اکتشافی و از نظر اجرا، با استفاده از رهیافت اشتراوس و کوربین دادهبنیاد، انجام شده است. ابزار مورد استفاده نیز، مصاحبه عمیق با خبرگان این حوزه بوده است که تعداد آنها با استفاده نمونهگیری نظری بر اساس اصل اشباع، 23 نفر انتخاب گردید. یافتهها: تحلیل دادهها منجر به احصا 448 نکته کلیدی حاصل از کدگذاری اولیه، 47 مقوله فرعی جدید حاصل از کدگذاری محوری و 7 مقوله اصلی حاصل از کدگذاری نظری شد و در انتها نیز، الگوی نظری پژوهش ارائه گردید.نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که سیناپس مدیریتی، به عنوان یک پدیده شبه علوم اعصاب در سازمان، میتواند با قدرتگرفتن از پایدارکردن روابط در سازمان، توسعه تصمیمگیریهای مشترک ذینفعان، تقویت روحیه تیمی برای یک هدف مشترک، تبادل و اشتراک منابع بین ذینفعان، همافزایی چندوظیفهای در سطوح سازمانی و تعیین اهدافی فراتر از آرمانهای سازمان، نوآوری سازمانی را به صورت اثربخش اجرا نماید.
Background & Purpose: The traditional paradigms of management are basically based on pure obedience and the rigid relationship between the boss and subordinates with a hierarchical and top-down approach. It is real collaboration and partnership between organizational parties.Methodology: The present research method is fundamental and practical in terms of its purpose, exploratory in terms of its nature, and in terms of implementation, using the Strauss and Corbin database approach. The tool used was an in-depth interview with experts in this field, whose number was selected using theoretical sampling based on the principle of saturation, 23 people.Findings: The data analysis led to the counting of 713 key points from primary coding, 286 concepts from focused coding, 25 new subcategories from axial coding and 7 main categories from theoretical coding, and at the end, the theoretical model of the research was presented.Conclusion: The results show that the managerial synapse, as a quasi-neuroscience phenomenon in the organization, can take strength from stabilizing relationships in the organization, develop joint decision-making by stakeholders, strengthen team spirit for a common goal, exchange and share resources between stakeholders, multi-task synergy at the levels organizational and setting goals beyond the ideals of the organization, implement organizational innovation effectively.
خلاصه ماشینی:
از طرف دیگر، هر سازمانی، آستانه مشخصی از نظر کمی و کیفی برای تخصیص منابع ، امکانات و شیوه اثرگذاری عناصر بر ارتباطات بین مدیر و ذینفعان دارد کـه نمیتوانـد همـه آن ها را بدون در نظر گرفتن آینده سـازمان ، بـرای ارتباطـات بـرد-بـرد، مصـرف کـرد، لـذا پژوهش های متعددی برای تخصـیص منـابع جهـت ارتباطـات کارآمـد و صـحیح مـدیران و سایرین انجام شده اند که این ساختارهای ارتباطی را بر اساس شبیه سـازی روابـط موجـود در اعصاب مغز انسان فرموله کرده اند(باتنی ٧و همکاران ، ٢٠٢٢).
اسـتفاده از این استعاره پردازیها در علم مدیریت موجب شناخت بهتـر پدیـده معرفـی شـده و صـدور قوانین هوشمندانه طبیعت ، به درون سازمان در جهت تکامل نوآورانه آن خواهد شـد(قربانی و ترابی، ١٤٠٠)، بنابراین این پژوهش با رویکردی نوآورانه در وهلـه اول بـا اسـتعاره پردازی در علم مدیریت ، به دنبال شناخت پدیده ای جدید به نام سیناپس مدیریتی اسـت کـه بـا کمـک عناصر تشبیه و استعاره ، قصد دارد ساختارهای ارتباطی برد-بـرد در سـازمان بـین مـدیران و سایر ذینفعان را با ساختارهای ارتباطی سیناپس ها در سیستم اعصاب مرکزی مغز، مـرتبط و تشریح کند.
پژوهش برنته ٢ و همکاران (٢٠٢١) نیز نشان داد که استفاده از الگوریتم های ژنتیـک و شبکه عصبی مصنوعی توأمان با یکدیگر میتوانند گردش آزاد اطلاعات و منـابع را در نقـاط مختلف سازمان بر اساس بیشترین اثربخشی نتایج دلخواه سازمانی ایجاد نماینـد کـه لازمـه اجرای آن ها، شبیه سازی سازمان به عنوان مغز انسان است .
Cmu Academy Journal Of Management and Business Education, 1(1), 7-9.