چکیده:
یکی از مهمترین مؤلفههای رئالیسم جادویی، بسامد بالای عناصری همچون صدا، بو، نور و عناصری ازایندست است که درنهایت فضای اثر را مملو از وهم و خیال میکند و مرزهای میان واقعیت و خیال را به هم میریزد. مطالعۀ رمان «همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها» اثر رضا قاسمی نشان میدهد که عنصر صدا بسامد زیادی در این رمان دارد. در همین راستا، در مقالۀ پیش رو، برجستگی عنصر صدا در فضاسازی رمان بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نویسنده از عنصر صدا برای فضاسازی رمان بهرۀ فراوانی برده و با توجه به تجربهای که وی در هنرهای نمایشی ازجمله تئاتر و موسیقی داشته است، عنصر صدا در این رمان نقش محوری دارد و گاه کارکرد یک صدای معمولی در فضاسازی رمان، با چندین جمله و حتی صفحه برابری میکند. این صداها درمجموع، همنوایی ارکستری را مجسّم کردهاند که در کنار هم نهایت ترس و وحشت را در ساختمان چوبی محل وقوع داستان القا میکنند. بیشترین صداهایی که در این رمان دستمایۀ فضاسازی قرارگرفتهاند، عبارتاند از صدای شخصیتهای انسانی و حیوانی، صدای منبعث از اشیاء و صدای آلات موسیقی. درمجموع، نویسنده از طریق این صداها ـ که اغلب وهمناک و وحشتآفرین و مرموز هستند ـ موضوعاتی همچون بحران هویت و مشکلات مهاجرت را به نحوی هنرمندانه و با نهایت اثرگذاری، به ذهن خواننده منتقل میکند.
One of the most important components of magical realism is the high frequency of elements such as sound, smell, light, and the like, which ultimately fills the work space with illusion and blurs the boundaries between reality and fantasy. A study of the novel "Hamnavaiye Shabaneye Orkestre Choobha" by Reza Ghasemi shows that the sound element has a high frequency in this novel. In the present article, the prominence of the sound element in creating the atmosphere of the novel has been studied and explored. The results show that the author has used the element of sound to create the atmosphere of the novel And according to Ghasemi's experience in the performing arts, including theater and music, the sound element plays a central role in this novel And sometimes the function of an ordinary voice in creating the atmosphere of novel is equal to several sentences and even a page. Together, these sounds embody the harmony of an orchestra that, together, evokes the utmost fear and panic in the wooden building where the story takes place. Most of the sounds that are used in this novel are the sounds of human and animal characters, the sound of objects and the sound of musical instruments. All in all, through these voices, which are often eerie, terrifying, and mysterious, the author conveys issues such as identity crisis and immigration problems to the reader's mind in an artistic and highly effective way.
خلاصه ماشینی:
برجستگی عنصر صدا در فضاسازی رمان «همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها» اثر رضا قاسمی حسین احدی قورتولمش 1 ، بیژن ظهیری ناو 2 ، حسین نوین3 چکیده یکی از مهمترین مؤلفههای رئالیسم جادویی، بسامد بالای عناصری همچون صدا، بو، نور و عناصری ازایندست است که درنهایت فضای اثر را مملو از وهم و خیال میکند و مرزهای میان واقعیت و خیال را به هم میریزد.
نتایج پژوهش نشان میدهد که نویسنده از عنصر صدا برای فضاسازی رمان بهرۀ فراوانی برده و با توجه به تجربهای که وی در هنرهای نمایشی ازجمله تئاتر و موسیقی داشته است، عنصر صدا در این رمان نقش محوری دارد و گاه کارکرد یک صدای معمولی در فضاسازی رمان، با چندین جمله و حتی صفحه برابری میکند.
رمان «همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها» رمانی پیچیده و مبهم است که فضایی وحشتآلود و هراسناک دارد و نویسنده در جایجای رمان از عنصر صدا برای القای فضای وهمآلود رمان و همچنین انتقال پیامها و مضامین موردنظر خود سود جسته است.
مطالعۀ رمان «همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها» نشان میدهد که صدا بهعنوان عنصری تأثیرگذار در فضای رمان، بسامد بالایی دارد و نویسنده گاه حتی از این عنصر برای خروج از بنبست روایتی نیز استفاده کرده است.
صدای قمریها نیز بارها نظر راوی را جلب کرده است و راوی سعی در معنادار جلوه دادن لحن قمریها داشته است؛ درنهایت راوی به این نتیجه میرسد که قمریها جملۀ «اعدام باید گردد» را تکرار میکنند و همین امر فضای رمان را با وحشت و ترس همراه میکند: «از پنجره داخل شده بودند و روی میز و ردیف کتابها راه میرفتند و گلویشان را پاره میکردند: اعدام باید گردد!