چکیده:
سنت از جملهی مهمترین و پرمناقشهترین مفاهیم علوم انسانی و اجتماعی است که درون لنز بازنمایی رسانهها دلالتهای مختلف و متفاوتی پیدا کرده است. پژوهش فعلی در پی آن است تا به میانجی رویکرد تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه و بر مبنای نظریهی برساخت گرایانهی استوارت هال در مورد بازنمایی، به تحلیل و بررسی نحوهی بازنمایی و صورتبندی گفتمانی مفهوم «سنت» در شبکهی استانی سیمای کردستان بپردازد. در این راستا برنامهی «چریکهی شهو (نغمهی شب)»که در میان استانهای کردنشین ایران بینندگان فراوانی دارد، به عنوان نمونه مورد تحلیل قرار گرفته است. برای این منظور دال مرکزی مورد نظر یعنی «سنت» که بصورت شناور مابین الگوهای تقابلی و زایشی تعریفِ سنت در نوسان است، در قسمتهای مختلف برنامهی مورد نظر از جمله دیالوگها و شخصیتپردازی و صحنهپردازی و تصویربرداری و در ارتباط با زنجیرهی هم ارزی و میدان گفتمانگونگی مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی نحوهی مفصلبندی سنت مبین این نکته بوده است که از آنجایی که زنجیرهی همارزی پیرامون سنت شامل دالهایی از جمله یکدستی و سادگی، سکون تاریخی و طبیعت-گرایی بودهاند لذا گفتمانی که دال مرکزی را مفصلبندی کرده است گفتمان «سنتگرایی ایدئولوژیک» بوده است. در برنامهی مورد بررسی گفتمان «سنتگرایی ایدئولوژیک» با طرد گفتمانهای رقیب توانسته است به مثابه گفتمان مسلط مفهوم «سنت» را در راستای نظم گفتمانی خود صورتبندی کند.
Tradition is one of the most important and controversial concepts in humanities and social sciences that has different implications within the lens of media representation. The current research seeks to analyze the discoursive formation of the concept of "tradition" in Kurdistan T.V. This analysis is based on Laclau and Mouffe's discourse analysis and Stuart Hall's constructivist theory of representatio. In this regard, "Cherikay Shaw"(melody of night), a T.V show program, which has many viewers among the Kurdish people in Iran, has been analyzed as an example. To this end, the central sign, the "Tradition", which fluctuates between the contrasting and reproductive patterns of "tradition", is analyzed in various parts of the program, including dialogues and characterization, stage-shooting and imaging in relation to the "chain of equivalence" and the "discoursivity" field. Discourse analysis of the mentioned program shows that, as far as tradition is articulated around the signs such as uniformity and simplicity, historical inertia, and naturalism, so the discourse that articulates the central sign has been the discourse of "ideological traditionalism". In the analyzed programm, the discourse of "ideological traditionalism" formulates the concept of "tradition" in line with its disciplinary order by excluding competing discourses.
خلاصه ماشینی:
پژوهش فعلي در پي آن است تا به ميانجي رويکرد تحليل گفتمان لاکلائو و موفه و بر مبناي نظريۀ برساختگرايانۀ استوارت هال در مورد بازنمايي، به تحليل و بررسي نحوة بازنمايي و صورتبندي گفتماني مفهوم «سنت » در شبکۀ استاني سيماي کردستان بپردازد.
براي اين منظور، دال مرکزي مورد نظر؛ يعني «سنت » که به صورت شناور مابين الگوهاي تقابلي و زايشي تعريف سنت در نوسان است ، در قسمت هاي مختلف برنامۀ مورد نظر از جمله ديالوگ ها و شخصيت پردازي و صحنه پردازي و تصويربرداري و در ارتباط با زنجيرة هم ارزي و ميدان گفتمان گونگي مورد بررسي قرار گرفته است .
بررسي نحوة مفصل بندي سنت ، مبين اين نکته بوده است که از آنجايي که زنجيرة هم ارزي پيرامون سنت شامل دال هايي از جمله يکدستي و سادگي، سکون تاريخي و طبيعت گرايي بوده اند، لذا گفتماني که دال مرکزي را مفصل بندي کرده ، گفتمان «سنت گرايي ايدئولوژيک » بوده است .
در حوزة داخلي پيشينۀ اين پژوهش ميتوان گفت که تابه حال ، پژوهشي که به بررسي رويه هاي ساخت گفتماني مفهوم «سنت » در تلويزيون بپردازد، وجود ندارد، اما در پژوهش هايي مفهوم سنت (بيشتر در تقابل با مفهوم مدرنيته ) در حوزة «سينما» مورد بررسي قرار گرفته است .
1 Hegemonic Interventions (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل (٣) فرآيند صورتبندي گفتماني دال «سنت » درون گفتمان سنت گرايي ايدئولوژيک نتيجه گيري آنچه که در نظريه گفتمان لاکلائو و موفه اهميت بنيادي داشته و در تحقيق حاضر نيز مورد توجه بوده است ، خلق معنا به مثابه فرآيندي اجتماعي و به عنوان عاملي اساسي براي تثبيت مناسبات قدرت است .