چکیده:
بنیان قدرت دریایی، بهره گیری از دریا برای تجارت و کنترل منابع است. در این چارچوب، واپایش دریاها، سرنوشت تصمیم گیری در ساحل را مشخص خواهد کرد. در سالهای اخیر، تأثیرگذاری حوزه ایندوپاسفیک در معادلات ژئوپلیتیکی و تغییر موازنه های قدرت، باعث جهت گیری سیاست ها و تمرکز قدرت های جهانی و منطقه ای به این مناطق شده است. از این منظر شمال و غرب اقیانوس هند به ویژه حوزه دریای سرخ و خلیج عدن و آبراه های استراتژیک آن در کانون توجه قرار گرفته است. در هیمن راستا کشورهای فرامنطقه ای با همکاری کشورهای منطقه ای، ائتلاف های دریایی را در این مناطق با هدف تضمین امنیت دریانوردی و تامین منافع ملی خود شکل داده اند. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل اثرگذاری شکل گیری ائتلاف های دریایی در امنیت ملی ج.ا.ایران به ویژه امنیت دریایی است. روش شناسی پژوهش مبتنی بر رویکرد استدلالی است و روش تحقیق نیز سرشتی توصیفی -تحلیلی دارد و اطلاعات آن نیز به روش کتابخانه ای گرداوری شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بازرسی و توقیف شناورهای تجاری و نفتکش، ناامن سازی مسیرهای تردد و حمل و نقل دریایی، کنترل دریایی و بستر سازی بروز تهدیدات نظامی در عمق از مهمترین تهدیدات این ائتلاف های دریایی برای امنیت ملی است و برای مقابله با این تهدیدات، توسعه عمق بازدارندگی دفاعی کشور در بستر دریا، سیادت دریایی در آبراه های راهبردی پیرامون و مدیریت هوشمند ترانزیت انرژی فسیلی در خلیج فارس و تنگه هرمز، ضروری است.
The basis of sea power is the use of the sea for trade and resource control. In this framework, the survey of the seas will determine the fate of decision-making on the coast. In recent years, the impact of the Indo-Pacific region on geopolitical equations and the change in power balances has led to the orientation of policies and the concentration of global and regional powers to these regions. From this point of view, the north and west of the Indian Ocean, especially the Red Sea and the Gulf of Aden, and its strategic waterways are in the focus of attention. In the same direction, transregional countries have formed maritime alliances in these regions with the cooperation of regional countries with the aim of ensuring maritime security and securing their national interests.Main purpose of this research is to investigate and analyze the effectiveness of the formation of maritime alliances in the national security of Iran, especially maritime security. The research methodology is based on argumentative approach, and the research method has a descriptive-analytical nature, and its information is also collected by the library method. The findings of the research showed that the inspection and seizure of commercial vessels and oil tankers, the insecurity of maritime traffic and transportation routes, maritime control and the emergence of military threats in depth are among the most important threats of these maritime alliances for national security and in order to deal with these threats, it is necessary to develop the depth of the country's defense deterrence on the seabed, maritime sovereignty in the surrounding strategic waterways, and intelligent management of fossil energy transit in the Persian Gulf and the Strait of Hormuz.
خلاصه ماشینی:
در سال هـاي اخيـر تأثيرگـذاري حـوزة ايندوپاسفيک (هند و اقيانوس آرام ) در معـادلات ژئـوپليتيکي و تغييـر موازنـه هـاي قـدرت ، باعـث جهـت گيـري سياست ها و تمرکز قدرت هاي جهاني و منطقه اي به اين مناطق شده است ؛ از اين منظـر شـمال و غـرب اقيـانوس هند به ويژه حوزة درياي سرخ و خليج عدن و آبراه هاي راهبردي آن در کانون توجه قرار گرفتـه اسـت ؛ در همـين راستا کشورهاي فرامنطقه اي با همکاري کشورهاي منطقه اي، ائتلاف هاي دريايي را در اين مناطق با هدف تضـمين امنيت دريانوردي و تأمين منافع ملي خود شکل داده اند.
يافته هاي پژوهش نشان داد که بازرسي و توقيف شناورهاي تجاري و نفتکش ، نـاامن سـازي مسـيرهاي تردد و حمل ونقل دريايي، واپايش و چيرگي دريايي و بسترسازي بروز تهديدات نظامي در دوردست از مهم تـرين تهديدات اين ائتلاف هاي دريايي براي امنيت ملي است و براي مقابله با اين تهديدات ، توسـعۀ عمـق بازدارنـدگي دفاعي کشور در بستر دريا، سيادت دريايي در آبراه هاي راهبردي پيرامون و مديريت هوشمند حمـل ونقـل انـرژي فسيلي در خليج فارس و تنگۀ هرمز ضروري است .
ا. ايران در منطقۀ خليج فارس دنبال ميکنند؛ اين پيوند برخاسته از جايگاه راهبردي آبراه - هاي موجود در اقيانوس هند و ظرفيت هاي ارتباطي و اقتصادي و نظـامي اسـت کـه نقـش مؤثري در موازنۀ قدرت منطقه اي و جهاني دارد و دولت ها و قـدرت هـاي مسـلط بـر ايـن گذرگاه هاي از آن به عنوان ابزاري در سياست خارجي خود بهـره مـيگيرنـد؛ در ايـن ميـان نيروي دريايي ج .