چکیده:
قوه خیال به عنوان یکی از بنیادیترین ارکان اثر هنری، آفریننده انواع صور بلاغی چون تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه است و میکوشد تا با ایجاد نوعی ساختارشکنی در معنا و واژگان، توجه مخاطبان بیشتری را با خود همراه سازد. صایب تبریزی و ابوالعتاهیه، هر دو از شاعران کلاسیک هستند که از وجود این عناصر در آثارشان بهره فراوان بردهاند. نگارندگان در این مقاله کوشیدهاند تا صور خیال و آرایههای ادبی را در اندیشههای دینی و زاهدانه دو شاعر مورد واکاوی قرار دهند. از یافتههای این تحقیق که به روشی توصیفی - تحلیلی و برمبنای مکتب تطبیقی آمریکایی تدوین شده، برمیآید که هر دو شاعر در استفاده از عناصر تخیلی ادبی توانمندی خود را به اثبات رساندهاند. اما به دلیل وجود تفاوتهایی که در سبک ادبی دو شاعر و در نگرشها و قدرت تخیلپردازی آنان وجود دارد، شاهد سرایت این تفاوتها به روش و میزان استفاده آنها از صور خیال و انواع مختلف آرایههای ادبی هستیم.
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي صور خيال در سروده هاي ديني ابوالعتاهيه و صائب تبريزي عزت ملاابراهيمي * دانشيار دانشگاه تهران بتول عباس حسين ** دانشجوي کارشناسي ارشد دانشگاه تهران (تاريخ دريافت : ١٣٩٤/١٢/١٣؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٥/٠١/٢٠) چکيده قـوة خيـال بـه عنـوان يکـي از بنياديتريـن ارکان اثـر هنـري، آفريننـدة انـواع صـور بلاغـي همچـون تشـبيه ، اسـتعاره ، مجـاز و کنايـه اسـت و ميکوشـد تـا بـا ايجـاد نوعـي ساختارشــکني در معنــا و واژگان، توجــه مخاطبــان بيشــتري را بــا خــود همــراه ســازد.
از يافته هـاي ايـن پژوهـش کـه بـه روشـي توصيفـيـ تحليلـي و بـر مبنـاي مکتـب تطبيقـي آمريکايـي تدويـن شـده اسـت ، چنيـن برميآيـد کـه هـر دو شـاعر در اسـتفاده از عناصــر تخيلــي ادبــي، توانمنــدي خــود را بــه اثبــات رســاندهاند، امــا بــه دليــل وجــود تفاوتهايــي کــه در ســبک ادبــي دو شــاعر و در نگرشهــا و قــدرت تخيل پــردازي آنــان وجـود دارد، شـاهد سـرايت ايـن تفاوتهـا بـه روش و ميـزان اسـتفادة آنهـا از صـور خيـال و انــواع مختلــف آرايه هــاي ادبــي هســتيم .
ايــن صورت هــاي ِ خيال انگيــز، بــا اثــر ادبــي ، به ويــژه شــعر، بــه گونــه اي درآميخته انــد کــه مي تــوان بــا مســامحه ، آنهـا را بـا هـم يکـي دانسـت ؛ چراکـه شـعر بـدون صورت هـاي تخيلـي تأثيـر ادبـي و احساسـي چندانـي بـر مخاطـب نخواهـد گذاشـت ، حـال آنکـه ذات شـعر بـراي ايـن تأثيرگـذاري و جـذب و نفــوذ در جان هــا خلــق شــده اســت .
شــاعر در انديشــه اش تأمــل مــي ورزد و بــه آن احســاس تــازه و شــعوري نــو کــه پيش تــر کســي آن را درک نکــرده اســت ، مي افزايــد؛ بــه عبارتــي ديگــر، «خيـال توانايـي اسـت کـه بـه شـاعر کمـک مي کنـد تـا تصاويـر خـود را پـس از آنکـه بـا عواطـف و احساسـات او درآميخـت ، بيـان نمايـد» (زمخشـري ، ١٩٧٩م .